سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

صفات مؤمن (1)

حدیث:

روى انّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال: یکمل المؤمن ایمانه حتّى یحتوى على مائة و ثلاث خصال: فعل و عمل و نیّة و باطن و ظاهر فقال امیرالمؤمنین(علیه السلام): یا رسول الله(صلى الله علیه وآله) ما المائة و ثلاث خصال؟ فقال(صلى الله علیه وآله): یا على من صفات المؤمن أن یکون جوّال الفکر، جوهرّى الذکر، کثیراً علمهٌ عظیماً حلمه، جمیل المنازعة،...(1)



ترجمه:

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: مؤمن کامل داراى 103 صفت است و این صفات در پنج شاخه خلاصه مى شود، صفات عملى گذرا و صفات عملى مستمر نیّت، صفات ظاهرى و باطنى سپس امیرمؤمنان فرمود: اى رسول خدا این 103 خصلت چیست؟ حضرت فرمودند: اى على از صفات مؤمن این است که همیشه فکر مى کند و ذکر خدا را در آشکار مى گوید، علم او کثیر و حوصله و تحمّلش زیاد است و در منازعات هم زیبا برخورد مى کند.

 

شرح:

این حدیث در واقع یک دوره اخلاق اسلامى است، که حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) خطاب به على(علیه السلام)آن را بیان مى کند، که در پنج گروه خلاصه مى شوند که عبارتند از فعل و عمل و نیّت و باطن و ظاهر.

فرق بین فعل و عمل چیست؟ فعل چیزى است که گذراست و انسان گه گاه آن را انجام مى دهد در مقابل عمل جنبه استمرارى دارد.

پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

اوّلین صفت مؤمن مؤمن «جوال الفکر» است، یعنى کسى نیست که فکرش متحجّر، جامد و راکد باشد بلکه دائماً در جولان است و همیشه فکر مى کند و به جایگاه تازه اى مى رسد و به حدّى از علم قانع نیست. در اینجا حضرت اوّلین صفت را فکر قرار داده است که نشان دهنده اهمیّت فکر است. افضل اعمال مؤمن تفکّر است و اکثر عبادات ابوذر تفکّر بود. اگر به عاقبت امور فکر کنیم دچار مشکلاتى که امروز گرفتار آن هستیم نمى شویم.

دوّمین صفت مؤمن «جوهرى الذکر» است در بعضى از نسخ «جَهْوَرى الذکر» دارد که به نظر ما هر دو به معنى آشکار کردن ذکر است، البتّه آشکار کردن ذکر منافاتى با قصد قربت ندارد چون در دستورات اسلامى هم ذکر جلى داریم و هم ذکر خفى و یا صدقه و زکوة هم مخفى داریم و هم آشکارا، که هر یک فایده اى خاص دارد، در جایى که آشکار است در واقع تبلیغ است و در جایى که مخفیانه است اثر مخصوص به خودش را دارد.

سوّمین صفت مؤمن «کثیراً علمه» یعنى علم او زیاد است، در احادیث داریم که ثواب به اندازه علم و عقل است، یعنى ممکن است کسى دو رکعت نماز بخواند و در مقابل، دیگرى صد رکعت ولى آن دو رکعت ثوابش بیشتر باشد، در واقع عبادت ضریب دارد و ضریب عبادت علم و عقل است.

چهارمین صفت مؤمن «عظیماً حلمه» است یعنى به همان اندازه که علمش زیاد مى شود حلم او هم زیاد مى شود. انسان عالم در اجتماع با افراد زیادى سر و کار دارد، اگر حلم نداشته باشد دچار مشکل مى شود.

به عنوان مثال مى توان به حلم و بردبارى حضرت ابراهیم(علیه السلام)اشاره نمود. آلوده تر از قوم لوط در اقوام گذشته نداریم و عذاب آنها هم دردناک تر از همه بود «فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها و اَمطرنا علیها حجارة من سجّیل منضود»(2) به گونه اى که شهرهاى آنها زیر و رو شد و بعد باران سنگ بر آنها بارید، با همه اینها وقتى فرشتگان براى عذاب این قوم نازل شدند ابتدا خدمت حضرت ابراهیم رسیدند و به او خبر ولادت فرزندى را دادند که ابراهیم خوشحال شد، بعد درباره قوم لوط شفاعت کرد «فَلمّا ذهب عن ابراهیم الروع و جاءته البُشرى یُجادلُنا فى قوم لوط * اِنَّ ابراهیم لَحلیم اوّاهٌ منیبٌ»(3) خیلى حلم مى خواهد که انسان در مورد چنین قومى شفاعت کند و این نشان دهنده کرامت و حلم و سعه صدر حضرت ابراهیم است، پس عالِم باید حلمش کثیر باشد و تا جایى که مى تواند اصلاح کند نه این که حذف کند.

پنجمین صفت مؤمن «جمیل المنازعة» است اگر با کسى بحث و گفتوگویى دارد زیباست، و جنگ و جدال نیست.

شرایط امروز جامعه ما بسیار حساس است. خطر در یک قدمى ماست در این شرایط عقل چه مى گوید؟ آیا باید هر موضوعى را بهانه کنیم و میدان جنگ تازه اى را راه بیاندازیم یا عقل مى گوید زمان، زمان وفاق و اتّحاد است؟

اگر به اخبار دقت کنیم مى شنویم که از یک سو بازرسان مشغول بازرسى عراق هستند از سوى دیگر آمریکا خود را براى حمله آماده کرده و مهره ها را اطراف عراق چیده و تاریخ حمله را هم تعیین کرده است. خبر دیگر این که یکى از دولت مردان جنایتکار اسرائیل مى گوید ما باید سه نقطه (مکّه، مدینه، قم) را با بمب اتمى بکوبیم آیا احتمال ندارد که این واقعیت داشته باشد؟ خبر دیگر این که آمریکایى ها قصد دارند بعد از ورود به عراق یک فرماندار نظامى از خودشان تعیین کنند معنى آن این است که اگر بر ما هم مسلّط شوند به هیچ جناحى رحم نمى کنند و به کسى سهمیه اى نمى دهند. خبر دیگر این که وقتى در مجلس درگیرى پیدا مى شود یا گروه معدودى از دانشجویان تجمّع مى کنند، خبر گزارى هاى بیگانه شروع به تشویق کرده و ادامه چنین برنامه هایى را طلب مى کنند. آیا اینها براى این که ما بیدار شویم کافى نیست؟ آیا امروز روز «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا» و روز وحدت ملّى نیست؟ عقل چه مى گوید؟ نویسندگان، مسئولین، نمایندگان مجلس، دانشجویان..، شما را به خدا بیدار شوید، آیا عقل مى گوید هر موضوعى را بهانه کنیم و تجمع کنیم و از دانشگاه ها به مجلس و جاهاى دیگر بکشانیم، به گونه اى که دشمن از این حرکات سوء استفاده کند؟ امیدواریم که اگر گفتگو و اعتراضى هم هست به صورت «جمیل المنازعة» که از صفات مؤمن است مطرح شود و قوانین را معیار قرار دهیم و معیارهاى وحدت را داشته باشیم.

اکثریت مردم متدیّن هستند، وقتى ماه رمضان یا ایّام عاشورا مى رسد چهره کشور عوض مى شود، پس مردم به دین علاقمند هستند، بیایید حول دین که قوّت و سرمایه است جمع شوید و از این عامل استفاده کنید.

صفات شیعیان(۵)

حدیث:

* ... سمعت اباعبدالله (ع) یقول: انّ أحق الناس بالورع آل محمّد(ص) و شیعتهم کى تقتدى الرعیّة بهم.(1)



ترجمه:

امام صادق(ع) مى فرماید: سزاوارترین مردم به ورع و تقوا، آل پیامبر و شیعیان آنها هستند، تا سایر مردم به آنها اقتدا کنند.

شرح:

شیعه بودن جزئى از امام بودن است، امامان معصوم و پیامبر براى تمام مردم امام هستند و شیعیان هم باید براى گروهى از مردم امام باشند. در واقع در جامعه اسلامى شیعیان باید پیشرو باشند ودیگران به آنها اقتدا کنند، همان گونه که در جنوب لبنان در صف مبارزان شیعیان پیشرو هستند و همه آنها را به ایثار و صلابت و فداکارى مى شناسند، شیعیان باید در تمام دنیا نه تنها در مبارزه و جهاد بلکه در تمام جهات قدوه و اسوه باشند. «ورع» چیزى بالاتر از تقوى است بعضى از بزرگان ورع را به چهار مرحله تقسیم کرده اند:

مرحله اول: ورع تائبین:

انسان را از فسق نجات دهد که پایین ترین مرتبه و مساوى با عدالت است یعنى توبه از گناه کرده و در صف عادلان درآمده است.

مرحله دوّم: ورع صالحین:

انسان از شبهات هم پرهیز کند، یعنى چیزهایى که ظاهراً حلال ولى شبهه ناک است از آنها اجتناب کند.

مرحله سوّم: ورع متّقین:

از گناه و شبهات اجتناب مى کند، علاوه بر این از حلالى که ممکن است او را به حرام بکشاند از آن هم اجتناب مى کند مثلا حرف کم مى زند زیرا مى ترسد که اگر زیاد حرف بزند در لابه لاى آن غیبتى انجام دهد که در واقع داخل در عنوان «اترک ما لا بأس به حذراً مما بأس به» است.

مرحله چهارم: ورع صدّیقین:

اعراض از غیر خدا است خوفاً من ضیاع ساعة من عمره، چشم برداشتن از غیر خدا و چشم دوختن به خدا به خاطر این که مبادا ساعتى از عمرش ضایع شود، بالاترین سرمایه عمر ماست که آن را تدریجاً هدر مى دهیم و غافل هستیم که این ورع صدّیقین بالاترین سرمایه عمر ماست که آن را تدریجاً هدر مى دهیم و غافل هستیم.

امام صادق(ع) فرمود احقّ الناس به ورع آل پیامبر و شیعیان هستند ما مى گوییم در مراتب ورع حدّاقل مرتبه اول را داشته باشیم یعنى شیعه باید عادل و مقتداى مردم باشد و فقط خود را نجات ندهد بلکه دیگران را هم نجات دهد.

در آخر سوره فرقان 12 ویژگى براى عبادالرحمن ذکر شده است که یکى از ویژگى ها این است که «والذین یقولون ربّنا هب لنا من ازواجنا و ذرّیاتنا قرة اعین واجعلنا للمتقین اماماً»،(2)کسانى هستند که از خدا تقاضا مى کنند که فرزند آنها معمولى نباشد بلکه در بین سایر مسلمین قرة عین و نمونه باشد و از خدا تقاضا مى کنند که ما را امام متّقین قرار بده. آیا این برترى جویى است که مى خواهند هر کدام امامى باشند؟ نه این علوّ همّت است، پس معلوم مى شود که نام تشیّع را بردن و آن را یدک کشیدن و در صفوف شیعه قرار گرفتن ساده است ولى شیعه واقعى شدن مشکل است، مخصوصاً انتظار امام زمان و ائمه هدى از اهل علم و شاگردان این مکتب بیشتر است و اینها باید اسوه و مقتداى مردم باشند تا مردم به آنها اقتدا کنند و مهم ترین راه تبلیغ همین است که انسان چنان تقوى و ورع داشته باشد که مردم به وسیله او خدا را بشناسند و بدانند که انسان واقعى و شیعه واقعى کیست. شیعیان واقعى افرادى شجاع، صبور، پر محبت، پرهیزکار و اجتناب کننده از حرام هستند، و حبّ جاه و مقام ندارند.

شرائط زمانِ ما شرائط خاصى است ما در داخل مملکت و غالب نقاط دنیا با سه بحران و سه مشکل مواجه هستیم:

1- بحران سیاسى: درگیرى هاى تمام نشدنى که امروزه دامنه اش گسترده تر شده و عاقبت خوبى براى آن پیش بینى نمى شود.

2- بحران اقتصادى: گرفتارى هاى مسکن، هزینه هاى ازدواج، مشکل بیکارى و مشکل تورّم و... .

3- بحران اخلاقى: که تصوّر مى کنم از دو بحران دیگر حادتر است مخصوصاً بحرانى که دامن دختران و پسران جوان را گرفته و آنها را به فساد مى کشاند، عامل این بحران اخلاقى هم سه چیز است:

الف) گسترش ابزار: انواع سى دى ها، عکس ها، فیلم ها، ماهواره ها و اینترنت سبب شده که مسائل جنسى به سادگى در اختیار همه قرار دارد.

ب) آزادى هاى بى قید و شرط: به تعبیر دیگر اسارت هایى به نام آزادى یعنى اسارت در چنگال شهوات به نام آزادى، به طورى که امر به معروف و نهى از منکر اسباب شرمندگى بعضى مى شود. آزادى که وسیله تکامل انسان است چنان تفسیر شده که وسیله سقوط و انحطاط انسان شده است.

ج) دست هاى پشت پرده: معتقدند که اگر جوانان فاسد شوند سلطه بر آنها آسان است که فکر درستى کرده اند و مانع را دین و اخلاق مى دانند، چون جمعیتى که آلوده گناه و فساد و مواد مخدّر شوند، نمى توانند در مقابل دشمن ایستادگى کنند.

آیا در مقابل این مسائل ساکت بنشینیم و دعا کنیم که مصلح بیاید؟ این حرف آدم هاى ترسو و تنبل است، در کربلا چند نفر بودند که قیام کردند و یا پیامبر به تنهایى ایستاد مردم را دعوت نمود و یا حضرت ابراهیم به تنهایى ایستاد، نباید در جادّه عدالت از کمى نفرات وحشت کرد، لا تستوحشوا فى طریق الهدى للقلة اهله.

بحمدالله اکنون افراد هم کم نیستند. نیمه شعبان جمعیّت در اطراف جمکران بیش از صحراى عرفات بود در حالى که اکثر آنها هم جوان بودند و یا در موقع اعتکاف جوانان به قدرى استقبال مى کنند که جا پیدا نمى شود اینها همه لشکر شما هستند. باید خودمان، قلممان، سخنمان الگو باشد تا بتوانیم در مقابل این بحران اخلاقى بایستیم و در این راه وعده هاى الهى ما را دلگرم مى کند. مردم هنوز روحانیت را محرم اسرار خود مى دانند در مناطقى که براى تبلیغ مى روید مشکلات مردم را جمع آورى کنید و به گوش مسئولان برسانید.

مردم دو دسته هستند گروهى عوام که مى گویند در ماه رمضان پاک شویم ولى خواص مى گویند در ماه شعبان پاک شده و وارد ماه رمضان مى شویم، چون ماه رمضان ماه میهمانى خداست و میهمان باید قبلا پاک شود و زبان و چشم خود را در ماه شعبان شستوشو دهیم تا از برکات ماه رمضان استفاده کنیم و مردم را هم باید آشنا کنیم که ماه شعبان ماه خودسازى و آمادگى براى ضیافت الهى است.

امیدوارم که همه شما مسائل و برنامه هاى خودتان را با موفقیّت انجام دهید و داخل جناح هاى سیاسى نشوید و همه را به اتّحاد دعوت کنید. ما مشکلى نداریم بلکه مشکل را خودمان به وجود مى آوریم، همه باید با هم متّحد شوند، چرا که دشمنان دندان تیز کرده اند و اگر بیایند هیچ کس را باقى نمى گذارند.