دو هفته بعد از انتشار یک فیلم۵/6 دقیقه ای که آقای خاتمی رئیس جمهور سابق را در حال دست دادن با تعدادی از زنان و دختران ایتالیایی نشان میداد، ایشان طی سخنانی در جلسه «بنیاد باران» آنچه در فیلم مورد اشاره آمده بود را تکذیب کرده و اعلام کرد «با هیچ زنی مصافحه نکرده است» و روزنامههای وابسته به مدعیان اصلاح طلبی تکذیب آقای خاتمی را با تیترهای درشت و عکسهای تمام قد در صفحه اول خود جای داده و کوشیدند انتشار آن فیلم 5/6 دقیقه ای را به مخالفان آقای خاتمی نسبت داده و در راستای تخریب چهره سیاسی ایشان ارزیابی کنند!
کیهان آرزو میکرد که آقای خاتمی حرمت حضور 8 ساله خود بر کرسی ریاست جمهوری ایران اسلامی را پاس داشته و با زنان و دختران ایتالیایی دست نداده باشد ولی علاوه بر فیلم یاد شده که احتمال مونتاژ آن تقریبا صفر است، برخورد چندگانه و متناقض آقای خاتمی و اطرافیان ایشان نیز- با کمال تاسف- تردیدی باقی نمیگذارد که این اقدام مغایر با ارزشهای اخلاقی و دینی اتفاق افتاده است و...
کیهان درپی آن نبود که بار دیگر به این ماجرا بپردازد و اگر آقای خاتمی و اطرافیان ایشان فقط به تکذیب ماجرا اکتفا میکردند، ضرورتی برای بازپرداخت نبود، اما آقایان به جای شرمندگی از آنچه اتفاق افتاده است، طلبکار هم شده اند و سعی دارند از این عمل خلاف اخلاق نیز علیه اصولگرایان بهره گیری سیاسی کنند که باید گفت؛
1- بعد از انتشار فیلم یاد شده دفتر آقای خاتمی در واکنش به اعتراضهای گسترده، جوابیه ای دوپهلو و چند سطری منتشر کرد. در این به اصطلاح جوابیه- که متن آن در یادداشت روز 23/3/86 کیهان موشکافی شده است- اولاً؛ اقدام آقای خاتمی یعنی دست دادن با زنان ایتالیایی به صراحت نفی نشده بود و ثانیاً تهیه کننده جوابیه تلاش کرده بود این اقدام خلاف شرع و اخلاق آقای خاتمی را از مصادیق «حکم ثانویه»! و اقدام آقای خاتمی را ناشی از «اضطرار»! قلمداد کند. با این توضیح که هرگاه پای اضطرار در میان باشد میتوان یک عمل واجب را ترک و یا یک عمل حرام را انجام داد! به متن جوابیه توجه کنید «در حرمت لمس بدن نامحرم بدون ستر و نیز در این که در شرع انور حرمت و وجوب اولی به عنوان ثانوی تا بقاء عنوان میتواند مرتفع شود نباید تردید کرد.» همانگونه که ملاحظه میشود در این جوابیه، نه فقط دست دادن آقای خاتمی با زنان ایتالیایی نفی نگردیده بلکه بر انجام آن تاکید نیز شده است. ولی تهیه کننده جوابیه این اقدام خلاف شرع و اخلاق را از مصادیق حکم ثانویه دانسته و معتقد است که ایشان از روی اضطرار- حکم ثانویه- اقدام به مصافحه با زنان و دختران ایتالیایی کرده است! در ادامه این جوابیه چند سطری، با نوعی زرنگی- بخوانید زرنگی ناشیانه- جمله «تکذیب میشود» آمده است ولی معلوم نیست که دفتر آقای خاتمی چه چیزی را تکذیب کرده است؟ مصافحه با زنان را یا انتشار خبر آن را؟! اکنون باید پرسید که اگر آقای خاتمی با زنان و دختران ایتالیایی مصافحه نکرده است، اشاره به «حکم ثانویه» در جوابیه دفتر ایشان برای چیست؟! آیا غیر از این است که انجام عمل خلاف از سوی آقای خاتمی را تاکید کرده اند و در توجیه آن به حکم ثانویه متوسل شده اند؟!
2- آقای صادق خرازی نیز که در آن سفر همراه آقای خاتمی بوده است در واکنش به انتشار فیلم یاد شده و به حمایت از آقای خاتمی توضیحاتی داده بود که در آن- بی آن که خود بخواهد و یا متوجه باشد- اقدام خلاف آقای خاتمی را تایید کرده بود. آقای صادق خرازی گفته بود «استقبال از آقای خاتمی در سفرهای خارجی و نیز مراسم سخنرانیهای ایشان به حدی است که گاه کنترل اوضاع از دست ایشان و اطرافیان خارج میشود... این در حالی است که اصولا آقای خاتمی به علت ازدحام جمعیت متوجه برخی تماسها نمیشوند»!
همانگونه که ملاحظه میکنید آقای صادق خرازی هم دست دادن آقای خاتمی با زنان و دختران ایتالیایی را نفی نمیکند بلکه آن را ناشی از «ازدحام جمعیت»! دانسته و میگوید «اصولا آقای خاتمی به علت ازدحام جمعیت متوجه برخی تماسها نمیشوند»! یعنی مصافحه انجام شده ولی تقصیر آقای خاتمی نبوده و ایشان متوجه «برخی تماسها» نشده اند! البته در فیلم 5/6 دقیقه ای کمترین نشانه ای از ازدحام جمعیت دیده نمیشود و آقای خاتمی در کمال آرامش و با فرصت و حوصله کافی به سراغ زنان ایتالیایی رفته و با آنان که به صف ایستاده اند دست میدهد.
بنابراین به گفته صریح صادق خرازی که شاهد ماجرا بوده است، مصافحه آقای خاتمی با زنان انجام پذیرفته و به استناد فیلم موجود، ادعای ایشان درباره ازدحام جمعیت نیز دروغ محض است.
3- بعد از انتشار فیلم و اعتراضهای گسترده مردم، روزنامه هم میهن در شماره 27/3/86 خود طی یادداشتی به قلم یکی از روحانیون- از روحانیان وابسته به حلقه کیان- کوشیده بود مصافحه آقای خاتمی با زنان نامحرم را برای «حفظ آبروی اسلام»! ضروری قلمداد کند. روزنامه هم میهن در این یادداشت آورده بود «مسئله حرمت دست دادن با زنان در کشوری که جزو عرف و عادات آن کشور به حساب میآید مورد اتفاق فقها نیست...اگر اجماع فقها چنین کاری را به عنوان اولی حرام بدانند ولی براساس مبانی فقه شیعه، گاهی ترک چنین کاری- یعنی دست ندادن با زنان نامحرم- که به توهین به طرف مقابل یا وهن به دین منجر میشود دچار اشکال است»!همین روزنامه تاکید کرده بود که دست دادن آقای خاتمی با زنان نامحرم مصداق «حکم ثانویه» و انجام آن ضروری بوده است!... و نمونههای دیگری از این نوع اظهارات و نوشتهها که شرح آن به درازا میکشد.
4- همانگونه که ملاحظه کردید طی دو هفته گذشته، دفتر آقای خاتمی، روزنامههای وابسته به جناح مدعی اصلاحات و اطرافیان ایشان، دست دادن آقای خاتمی با زنان و دختران ایتالیایی را نفی نمیکردند، بلکه آن را از مصادیق «حکم ثانویه»! دانسته و سعی در توجیه فقهی این اقدام خلاف شرع و اخلاق داشتند ولی بعد از آن که این توجیهات مسخره نتوانست زشتی اقدام آقای خاتمی را از افکار عمومی پاک کند، ناگهان با یک چرخش 180 درجه ای، اصل ماجرا را تکذیب کردند و با این اقدام ناشیانه خود جای کمترین تردیدی باقی نگذاشتند که متاسفانه آن عمل ناشایست از آقای خاتمی سر زده است.
آقای خاتمی و اطرافیان وی این سؤال منطقی را بی پاسخ گذاشته اند که اگر ایشان با زنان مصافحه نکرده است چرا طی دو هفته گذشته آنهمه اصرار میکردید و زمین و زمان را به هم میدوختید تا ثابت کنید دست دادن آقای خاتمی با زنان و دختران ایتالیایی مصداق «حکم ثانویه» است و از نظر شرعی اشکالی نداشته است؟ و اگر ایشان با زنان نامحرم مصافحه کرده است، چرا اکنون به فکر تکذیب آن افتاده اید؟!
5- نکته حیرت انگیز دیگر آن که مدعیان اصلاحات در بازی جدید خود به جای ابراز ندامت، برخوردی طلبکارانه هم دارند! و طوری سخن گفته و مینویسند که انگار فیلم مزبور را اصولگرایان تهیه کرده اند. این در حالی است که فیلم مورد اشاره را شخصی به نام «اورما» از اهالی شهر اودین UDINE ایتالیا از مراسم مصافحه آقای خاتمی تهیه کرده است و بسیاری از دلسوزان اسلام و انقلاب آرزو میکردند که ماجرا صحت نداشته باشد ولی متاسفانه «خود غلط بود آنچه میپنداشتند».
گفتنی است که در اواخر دهه 70 عکسهایی از آقای خاتمی در کنار میز شراب همراه اطلاعیه ای با امضای «جمعی از اعضای انجمن اسلامی برادفورد انگلستان» توزیع شد که نگارنده بعد از بررسی متن اطلاعیه و عکسهای منتشر شده، طی یادداشتی با ارائه دلایل و اسناد غیرقابل انکار از جعلی بودن آن خبر داد و انتشار آن شب نامه را انتقام دشمنان از آقای خاتمی نامید که به علت سرو مشروبات الکلی حاضر نشده بود در ضیافت شام رئیس جمهور وقت فرانسه شرکت کند. در آن هنگام تمامی مدعیان حمایت از خاتمی به رغم روزنامههای فراوانی که در اختیار داشتند- و دارند- مهر سکوت بر زبان و قلم خود زده بودند و شاید بدشان نمیآمد که آقای خاتمی آنگونه معرفی شود!
در ماجرای اخیر نیز، اگرچه فیلم 5/6 دقیقه ای را روی سایتهای خارجی دیده بودیم ولی درباره آن سکوت کردیم و بعد از انتشار خبر، تنها به درج یک خبر ویژه اکتفا کرده و ابراز امیدواری کردیم که ماجرا صحت نداشته باشد ولی دفتر آقای خاتمی و اطرافیان ایشان با جوابیههای خود، شعور مردم را دست کم گرفته و برخوردی طلبکارانه داشتند و چاره ای جز افشای واقعیت ماجرا باقی نگذاشتند.
6- و بالاخره، تلاش اولیه آقایان برای توجیه فقهی! دست دادن با زنان و دختران نامحرم و چرخش بعدی آنها در تکذیب اصل ماجرا، این احتمال را قوت میبخشد که آنان از رد صلاحیت آقای خاتمی برای نمایندگی مجلس و یا کاندیداتوری ریاست جمهوری بیم دارند. اگر چنین باشد راهکار منطقی و ساده ای پیش روی است و آن دعوت از چند متخصص و کارشناس متعهد و مورد وثوق برای ارزیابی فیلم 5/6 دقیقه ای و اظهارنظر آنان درباره «مونتاژ» یا «واقعی» بودن آن است. این بررسی ضمن آن که راه را بر هرگونه سوءاستفاده سیاسی و جناحی- از هر طرف که باشد- سد میکند، تکلیف مردم و مراجع ذیصلاح را نسبت به صلاحیت افرادی که به این گونه اقدامات دست زده اند نیز روشن خواهد کرد.
محسن رضایی گفت: ما در فارسی میگوییم وقتی کودکی در تاریکی راه میرود؛ آواز میخواند یا صدای بلند در میآورد، چون از تاریکی میترسد؛ آمریکاییها از مذاکره با ایران میترسند و به همین دلیل است که سر و صدای زیادی به راه میاندازند.
به گزارش ایسنا، مایکل هرش، گزارشگر آمریکایی نوشت: وقتی شنیدم محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت ایران موافقت دارد با من ملاقات کند، شگفت زده شدم. نیت رضایی روشن بود؛ مهم نبود چه سوالی را بپرسم؛ او تقریبا طوری پاسخ را هدایت میکرد که بحث به یافتن راهی برای خروج از بنبست واشنگتن و تهران میگشت.
رضایی گفت که بوش «جنگ سرد با ایران را آغاز کرده است و اگر این امر کنترل نشود میتواند به جنگ گرم تبدیل شود».
رضایی عنوان کرد که ایران به دنبال راهی مسالمت آمیز برای پیگیری برنامهی غنیسازی اورانیوم است.
این خبرنگار آمریکایی مدعی شد: او (رضایی) صریحتر از هر مقام عالیرتبهی ایرانی که من با او صحبت کردم پیشنهاد «تایم اوت» محمد البرادعی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی را اقدامی شجاعانه توصیف کرد.
رضایی با بیان اینکه این نوع ایدهها جالب است گفت: معنای آن این است که ایران در سطح (غنیسازی) که به آن دست یافته، بدون پیشرفت بیشتر باقی بماند؛ به همین منوال شورای امنیت نیز قطعنامهی دیگر علیه ایران صادر نکند. البته ایران این راه حل را هنوز نپذیرفته است.
وی افزود: مسالهی هستهیی ایران باید از طریق جدیدی حل شود. من با البرادعی موافقم که نمیتوان فنآوری هستهیی را بمباران کرد.
این گزارش حاکی است، رضایی هم چنین عنوان کرد که گفتوگوهایی که اخیرا در بغداد میان رایان کروکر، سفیر آمریکا در عراق و حسن کاظمی قمی، همتای ایرانیاش آغاز شد از شدت تهدیدی که ایران احساس میکرد، کاست.
واشنگتن پست افزود، رضایی که خشنود به نظر میرسید معتقد بود این گفتوگوها به اذعان به تاخیر افتادهی بوش به آن منجر شد که باید با این رژیم معامله کند.
به گزارش ایسنا، این گزارشگر آمریکایی افزود: وقتی از او پرسیدم در صورت حملهی آمریکا چه چیزی ممکن است رخ دهد؟ با افتخار گفت: ایران به زانو در نمیآید و بازنده، آمریکا خواهد بود.
در ادامهی این مطلب با بیان این که ایران مشتاق است به درخواستهای البرادعی برای شفافیت بیشتر در خصوص تاریخ برنامهاش پاسخ دهد آمده است: آنچه روشن نیست این است که آیا دولت بوش تایم اوت را که خواست تعلیق کامل فعالیتهای هستهیی ایران است خواهد پذیرفت یا خیر. به رغم امیدواری رضایی مشخص نیست که بوش از تغییر رژیم در ایران دست کشیده باشد.
این گزارشگر آمریکایی نوشت: در سفر ده روزهام به ایران در اواخر ژوئن که بیشتر اوقاتم در تهران صرف شد، متقاعد شدم که هر گونه امید به این که ایران (از تعلیق) دست برخواهد داشت کاملا تصور غلطی است؛ بله این رژیم تحت فشار است، اما به افتادن در مخصمهی اقتصادی نزدیک نیست. به رغم اقدام اخیر در سهمیهی بندی بنزین که اعتراضاتی شدید به همراه داشت، مغازهها پر از کالاست و خیابانها مملو از خریداران فروشگاههای گل و کالاهای تشریفاتی است که نشان میدهد مردم این کشور که اقتصاد غنی از نفت دارد هنوز درآمد کافی دارند. تحریمهای سازمان ملل و فشار بر بانکهای بینالمللی برای قطع تجارت با ایران دردهایی به همراه دارد اما به طور کلی اسباب دردسر هستند و این تحریمها پر از خلل است؛ شرکتهای اروپایی با همتایان ایرانیشان تجارت میکنند و ایرانیها معاملاتشان را از دلار به یورو تغییر دادهاند.
این گزارش حاکی است، تلاش 75 میلیون دلاری آمریکا برای آنچه ارتقای دموکراسی در ایران خوانده شده هم کشش زیادی نداشته است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، در این گزارش آمده است، اظهارات رضایی و لاریجانی نشان میدهد که در طول 18 ماه باقی مانده از ریاست جمهوری بوش ممکن است ایران به دولت او آخرین فرصت را برای رابطهای جدید بدهد، این دولت دست کم دو بار در گذشته چنین گشایشهایی را رقم زده است. اواخر سال 2001 ایران به ثبات دولت افغانستان پس از طالبان به ریاست حامد کرزای کمک کرد و در کنفرانس سال 2002 قول کمکی به ارزش 550 میلیون دلار را داد. (حدود همان مبلغی که آمریکا وعدهاش را داد) اما یک هفته بعد بوش ایران را عضو محور شرارت خواند، این چیزی است که ایرانیها هنوز هم به تلخی از آن یاد میکنند.
سپس در بهار 2003 مقامات ایرانی به واسطهی سوییس پیشنهادی دو صفحهیی دربارهی مذاکرات جامع را به وزارت امور خارجهی آمریکا دارند که این هم نادیده گرفته شد. تیم بوش در این خطر قرار دارد که گشایش کنونی ایران را نیز کنار بزند؛ به نظر نمیرسد این دولت تشخیص داده باشد که سرکوبی دیپلماتیک این کشور از داخل کارایی ندارد و به ندرت از مقامات عالی رتبهی آمریکایی میشنویم که آمریکا و ایران منافع حساس مشابهی دارند.
کاندولیزا رایس در مصاحبه با شورای سردبیری وال استریت ژورنال در ماه ژوئن رابطهی ایران و آمریکا را در کل به تابستان خواند و اذعان کرد که نمیتواند ایران را درک کند.
وی گفت: فکر میکنیم ( این کشور) مکانی مهم است و من سیستم سیاسیاش را به خوبی نمیفهمم.
به گزارش ایسنا، هرش با بیان این که این تصور درگیری اجتناب ناپذیر منافعی بود که رضایی کوشید آن را رفع کند ادعا کرد: او اشاره کرد که کشورش تنها کشوری است که میتواند به امنیت در عراق کمک کند؛ ظهور دوبارهی طالبان در افغانستان را کند کند و نیز در خصوص حضور حزب الله لبنان کمک کند. وی گفت: اگر آمریکا رویکردی متناوب با مواجهه با ایران را دنبال کند رفتار ایران به طور بنیادی تغییر میکند.
در ادامه این گزارش با اشاره به برنامهی هستهیی به نقل از سید محمد حسین عادلی، سفیر سابق ایران در لندن آمده است: ایران تمایل دارد این فنآوری را داشته باشد و این برای بازدارندگی کافی است.
در ادامه این مطلب دربارهی آنچه دیگر منافع تداخل کننده خوانده شد آمده است: در مورد عراق منطقی به نظر میرسد.
رضایی گفت: نوری المالکی، نخست وزیر عراق از اهمیتی استراتژیک برای ما برخوردار است. ما میخواهیم دولت او بر سر قدرت بماند.
این گزارش حاکی است، واضح است که در افغانستان، لبنان و «حماسستان» جدید در غزه که در همهی این اماکن ایران نفوذ بسیاری دارد ایرانی که به ایفای نقش بزرگتری در امنیت منطقهیی ترغیب شود میتواند همکاری بیشتری کند.
براساس این گزارش، ایرانیها تشخیص میدهند که تغییر بزرگ در سیاست ممکن است در زمان بوش رخ ندهد.
رضایی گفت که دولت بوش بین دو راهی مواجهه و تعامل گیر افتاده است.
وی اظهار کرد: ما در فارسی میگوییم وقتی کودکی در تاریکی راه میرود، آواز میخواند؛ یا صدای بلند در میآورد؛ چون از تاریکی میترسد؛ آمریکاییها از مذاکره با ایران میترسند و به همین دلیل است که سر و صدای زیادی به راه میاندازند.