سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

متن کامل سخنرانی وزیر کشور در مورد ترویج ازدواج موقت


متن‌ زیر، سخنرانی کامل مصطفی پورمحمدی وزیر کشور است که دهم خرداد ماه امسال در همایش حجاب در شهر قم، ایراد شد. متن سخنرانی به طور کامل و بدون حذف و اضافات که از سوی دفتر روابط عمومی وزارت کشور ارسال شده به چاپ می‌رسد.

توفیقی شد برای بنده در جمع عزیزان و بزرگان، علما و فضلا و برادران و خواهران حاضر شوم و خدا را سپاسگزارم. موضوعی هم که مورد توجه عزیزان است و در نشست امروز به بحث گذاشته شده مقوله مهم حجاب و عفاف از منظر امنیت اجتماعی است.

خوب شنیدم که مقالات زیادی ارائه شده و تحقیقات قابل توجهی صورت گرفته و بخشی از آن در این محفل عزیز ارائه شده و حتما بخش اعظمی از آن مجال ارائه پیدا نکرده که ان‌شاء‌الله باید در دسترس همه قرار بگیرد.

به‌خصوص در شرایط فعلی تلاشی است در خور تقدیر و بسیار ضروری و مهم. مقوله حجاب، مقوله عفاف، سلامت اجتماعی، امنیت اخلاقی، امنیت اجتماعی و بررسی پیامدها و آثار آن نفیا و اثباتا از موضوعات قابل‌توجهی است که از دیرباز وجود داشته، حتی در تاریخ معاصر که مشاهده می‌کنیم هم از زمانی که تحولات تجددگرایی آغاز شده و هم قبل از آن یعنی قبل از دوران مشروطه یکی از شاخصه‌های اصلی گفتمان اجتماعی موضوع حجاب و موضع‌گیری‌هایی بوده است که در قبال حجاب صورت می‌گرفته که در مواردی بسیار انقلابی بوده است و حتی گروه‌هایی با صبغه ملی یکی از اولویت‌هایشان دفاع از حجاب بوده است در تاریخ مشروطه این مجادلات به خوبی قابل مشاهده است.

در دوران پهلوی اول این موضع برجسته شد و در دوران پهلوی دوم هم ادامه پیدا کرد. به هر حال از همه جهات در تاریخ معاصر کشور ما، حجاب موضوعی جدی و اساسی بوده است.

از منظر دینی هم مساله حجاب مورد اهتمام بوده و جزئیات و ظرایف و حواشی موضوع با دقت در شریعت جستجو شده و علمای بزرگوار هم در طول تاریخ اسلام تلاش‌هایی در خور در این مقوله انجام داده‌اند و همه ما مرهون تلاش‌ها و زحمات و آثار ماندگار آن بزرگواران هستیم.

باز همان‌طور که اطلاع دارید و زیاد مطرح شده مساله حجاب مساله‌ای است که در همه ادیان مورد توجه بوده و هست و حتی در سنت و در فرهنگ ملل مساله حجاب از اساسی‌ترین مقولات مورد توجه بوده است.

بی‌شک فرهنگ‌های ماندگار و اصیل جهانی فرهنگ‌هایی هستند ملهم از تعالیم انبیاء. یعنی هر حوزه تمدنی و فرهنگی را که آدم کنکاش می‌کند و جلو می‌رود می‌بیند که یک صبغه اتصال به مبداء وحی دارند تا جایی که برخی محققان صاحب‌نام برخی از فیلسوفان را هم جزو انبیای الهی تلقی می‌کنند. به هر حال این مساله در این حد موردتوجه و حساسیت هست که معلمان اخلاقی و فیلسوفان و مصلحان به این نکات توجه جدی و اساسی داشته‌اند.

در سده‌های گذشته حتی در حوزه‌ای که فرهنگ برهنگی در تاریخ برخی از ملت‌ها وجود داشته، برهنگی در آثار هنری بیشتر در حوزه مردان دیده می‌شود و در حوزه زنان بیشتر به همین جمال و زیبارویی و زیبایی‌های ظاهری و جلوه‌های ظاهری پرداخته شده.

حالا اگر بخواهیم وارد این مباحث بشویم، باید در نظر داشته باشیم که این مباحث از جنس کارشناسی و نیازمند کار و تحقیق بیشتر هستند و شما محققان عزیز حوزه و دانشگاه به دلیل اشتغالات علمی و تحقیقی و فراغت علمی‌ای که دارید که از نعمت‌های بزرگ خداوند است، بیشتر فرصت چنین بررسی‌هایی را می‌یابید من می‌خواهم مقداری وارد حوزه‌های روز و جاری اجتماعی بشوم البته با یک تاملاتی که ناچاریم روزنه‌هایی نیز در حوزه اندیشه باز کنیم.

فکر می‌کنم سه مبحث در حوزه حجاب بیشتر قابل‌تامل و شایسته توجه است مباحث نظری درون دینی، مباحث نظری برون دینی و دیگری دیدگاه کارکردی و اجرایی درخصوص حجاب و عفاف.

در این دیدگاه‌ها باید جوانب مختلفی سنجیده و مورد بررسی قرار گیرند مباحثی نظیر: مباحث تحلیلی و روانشناسی و حوزه‌های تربیتی، رفتارشناسی و جامعه‌شناسی و به‌خصوص در حوزه زنان موضوع حجاب و ارتباط دو جنس مخالف و مراودات بین زن و مرد بسیار مهم هستند.

همچنین مباحث مربوط به فلسفه اخلاق و مباحث زیستی مرتبط با ساختار زن و مرد بسیار مهم هستند. خوب این مباحث بیشتر در حوزه‌های آکادمیک و دانشگاهی مورد توجه قرار می‌گیرد و خوشبختانه در این مبحث هم حوزه‌های دینی ما ورود پیدا کرده‌اند و آثار خوب و قابل توجهی تولید کرده‌اند هرچند کافی نیست و عرصه‌های بسیاری ناگشوده باقی مانده است.

با توجه به غنایی که در حوزه دینی و علوم دینی و علوم وابسته داریم فکر می‌کنم که یکی از مراکز مهم و تاثیرگذار و نظریه‌پرداز در این موضوعات می‌تواند حوزه‌های علمیه باشد که باید در این جهت تلاش بیشتری صورت بگیرد و این چنین نشستی می‌تواند مطلع خوبی بر این اقدامات باشد و نقش مشوق و تسریع کننده داشته باشد.

گاهی مباحثی که مطرح می‌شود بیشتر در حوزه برون دینی و از منظر عمومی است برخی عقیده دارند که به‌رغم فواید مترتب بر این نگاه، دارای استنتاجات کافی برای راهنمایی و راه‌حل دادن و اثرگذاری در حوزه رفتار اجتماعی نیست یا حداقل با این نگاه دلایل متقن یا جازم و قاهری را که قادر باشد نظم و مدل مناسبی تنظیم کرده و جاری نمود وجود ندارد.

البته در عین حال اعتقاد دارم و تلقی بنده این است که اتفاقا نگاه عمومی و برون دینی به این مبحث هم به اندازه کافی می‌تواند راه‌گشای موضوع باشد. چون می‌تواند مقدمات منطقی بحث را در دسترس قرار دهد چون موضوع از جنس موضوعات اجتماعی است. در مباحث اجتماعی به هر حال تاثیر و تاثرها و کارکردها فوق‌العاده قابل توجه است.

روشن است که در حوزه معاملات و واجبات نظامیه و احکام اجتماعی نظیر مقوله حجاب، تاثیر و تاثر‌ها و مباحث تحلیلی و تعلیلی، بسیار بسیار راه‌گشا و تعیین‌کننده هستند و برخی از فضلا و علما و فقها هم ورود خوبی در این مباحث دارند. به‌خصوص بعضی آثار علما و فضلای جوان بسیار الهام‌بخش و امیدوارکننده هستند.

من فکر می‌کنم این حوزه برون دینی خیلی می‌تواند کمک کند و لازم است یک نگاه عمیق‌تر و وسیعتری به این مطلب داشته باشیم.خوب نگاه دوم، نگاه از منظر درون دینی است که طبعا مورد انتظار از حوزه‌های دینی و مراکز دینی ما است که در آن به حواشی و مسائل مستحدثه، ابتلائات جدید و نیز فروع آن پرداخته می‌شود و باید اتفاقاتی که پیرامون آن می‌افتد با دقت رصد و بررسی بکنند و در نهایت احکام مرتبط را بیابند و ارائه بدهند تا همه استفاده بکنیم.

روش سوم بررسی و تحقیق در حوزه رفتار اجتماعی است یعنی بررسی اتفاقاتی که در صحن جامعه و در بستر اجتماعی می‌افتد و تعیین اینکه این مسائل چگونه باید در حوزه اجرا تدبیر شوند. در این حوزه سعی می‌شود دو حوزه‌ای که پیش از این گفتیم یعنی نگاه‌های برون‌دینی و درون‌دینی به کار برد نزدیک‌تر شوند.

خوب در این راستا قوانین زیادی داریم و طبیعی است که در یک جامعه قانون‌مدار و تثبیت شده از جهت حاکمیت قانون، به هر حال اگر قانون و مقرراتی وضع می‌شود باید اجرا شده و مسکوت واقع نشود، خوب من تلقی‌ام این است که کارهای فوق‌العاده خوب و فراوان و گسترده‌ای در دو حوزه اول یعنی برون‌دینی و درون‌دینی صورت گرفته است و ما این آثار را هم حداقل در حوزه تحقیق زیاد می‌بینیم و خوشحال هستیم از این مجموعه تلاش‌ها و کارهایی که انجام گرفته.

اما نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که در حوزه تبیین و تبلیغ و ترجمان غیرتخصصی این مطالب در بستر اجتماعی مقداری کم‌کاری دیده می‌شود. در اینکه نظرات کارشناسی و تحلیلی تبیین و تعریف بشود و مبانی آن به زبان اقشار مختلف اجتماعی و متناسب با مصرف‌کنندگان و محیط‌های مختلف و سنین مختلف گفته و باز گفته شود، مقداری کم‌کاری دیده می‌شود، خیلی وقت‌ها مرعوب فضاهای غالب و حاکم هستیم و از روش‌های صحیح و جذاب کمتر استفاده می‌کنیم و تلاش برای روشنگری و ابهام‌زدایی کمتر صورت می‌گیرد.

باید برای این مقوله فکر اساسی و جدی بکنیم و فکر می‌کنم یکی از وظایف اصلی ساختارهای تبلیغاتی و موسساتی چون دفتر تبلیغات همین مطلب است که مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلفی بر آن تاکید داشته‌اند.

به هرحال این یک مطلب جدی است، مثلا ما هنوز در رسانه ملی و رسانه‌های مکتوبمان و در مجلات عمومی و غیرتخصصی کمتر به این مطلب ورود پیدا کرده‌ایم. انگار که نویسندگان یک مانعی در سر راهشان باشد که از ورود و قلم زدن در این حوزه پرهیز می‌کنند.

بیشتر به مباحث کلی و فلسفه اخلاق و نتایج بعیده و مقدمات پرداخته می‌شود البته جای خوشحالی است که ظرف سال جاری مباحثی در رسانه ملی در این باب می‌بینیم.

اما ظرف سال‌های گذشته پرداختن به این مباحث خیلی کم بوده و کمتر به صورت عمیق و جدی در میزگردهای کارشناسی، بدان پرداخته می‌شد که این یک نیاز جدی است که باید در حوزه درون دینی و برون دینی بیشتر مورد توجه باشد.

اما در مورد حوزه اجرا و کارکردی که شاید بیشتر مورد سوال و توجه باشد و شاید از مثل بنده‌ای بیشتر سوال و طرح شود، واقعیت این است که استدلالات زیادی درباره حجاب مطرح است حالا ما حجاب را با هر تعریفی که تلقی کنیم، به هر حال در جامعه طیفی از رعایت حجاب وجود دارد و سطوح اجتماعی مختلف حدود متفاوتی از حریم و حجاب را رعایت می‌کنند.

چرا باید در جامعه نسبت به بعد منفی عدم رعایت حجاب حساسیت کمتری وجود داشته باشد؟ حتی در جوامع غربی گرچه حریمی که برای حجاب قائل می‌شوند یک حریم حداقلی است ولی به حریم‌شکنان همان حریم اندک که معیارهای اخلاقی را زیرپا گذاشته باشند تعرض می‌شود.در مقایسه با حوزه حریم اخلاقی جامعه وقتی شما به مبحث اعتیاد توجه می‌کنید می‌بینید حوزه وسیعی از عوامل برای مبارزه با آن به خدمت گرفته می‌شود.

سختگیری می‌شود و حساسیت و پیگیری زیادی صورت می‌گیرد و از نظر تبلیغاتی نیز در فیلم‌ها و فرآیندهای اطلاع رسانی بسیار به آن می‌پردازند.

در حالی که عوارض شکستن حریم‌های اخلاقی و بی‌توجهی به حجاب و عفاف به هیچ‌وجه کمتر نیست، چون حجاب و عفاف و در طرف مقابلش بی‌بندوباری، اثرگذاری سریعی در حریم‌ها و مناسبات اجتماعی دارند، اما یک آدم معتاد می‌تواند در گوشه خانه‌اش بنشیند و برای خودش معتاد باشد، حالا با هر بدبختی و فلاکتی که زندگی کند نهایتا ما که در خیابان او را می‌بینیم سریعا در ذهن خود و نیز در مناسبات خود او را منزوی می‌کنیم و به هیـچ‌وجـه جذابیت اجتماعی برای او قائل نیستیم.

همینطور در مورد اعتیاد به مشروبات الکلی در همه جوامع از جمله جوامع غربی ناپسند شمرده می‌شود و در نهایت تبدیل به رفتاری مجرمانه و جامعه‌گریز می‌شود.

حالا می‌خواهم به این موضوع برسم که چرا در مقایسه بین اعتیاد و مسائل عفت عمومی که دومی آثار تخریبی اجتماعی بیشتری دارد و تمام تحلیلگران اجتماعی معتقدند که بی‌بندوباری‌ها و عدم انضباط اخلاقی در جوامع به شدت نظامات اجتماعی را مختل کرده و بحران‌های عظیم اجتماعی ایجاد کرده است و در نظم خانوادگی، در نسل، در طلاق، در تربیت بچه، در خودکشی، در افسردگی روحی و در پایین آمدن راندمان اقتصادی و تولید و ارزش افزوده بحث‌های بسیار زیادی در مورد بی‌بندوباری‌های لجام‌گسیخته صورت گرفته است و از این نظر آثار اجتماعی مخرب بیشتری نسبت به اعتیاد دارد، چگونه نسبت به اعتیاد آنچنان سختگیرانه عمل می‌کنند ولی در حوزه حجاب و عفت عمومی استدلالاتی نظیر کامروایی و التذاذ فردی و لزوم حفظ حریم خصوصی و عدم تحمیل قید مطرح می‌شود و می‌گویند آدم مختار است هرگونه دوست دارد لباس بپوشد و هر جا دوست دارد آرایش بکند و برود و هر نوع مراوده‌ای برقرار بکند؟!

حتما منشا و مبدا این قضیه در آثار تحقیقی موردتوجه قرار گرفته است. به طور کلی نگاه به انسان در آن جوامع متفاوت از نگاهی است که ما داریم.

بعد از رنسانس، نگاه اومانیستی به انسان و انسان‌گرایی و انسان‌مداری منقطع و رها از مبدا و اصول ارزشی مطرح شد و بعد هم فرهنگ لیبرالیستی حاکم شد. حاکمیت فلسفه لیبرالیستی و پراگماتیستی متمرکز و منعطف به مبحث سود و لذت است که این دو پایه تفکر فلسفی جدید غرب هستند.

وقتی چنین مباحثی مطرح می‌شود طبیعی است دیگر بحث حجاب و رفتار زن مطرح نیست، بحث خود زن مطرح خواهد شد و کارکرد زن در این نگاه و فرهنگ و تفسیر فلسفی موردتوجه قرار می‌گیرد.

زن قبل از اینکه در حوزه لذت وارد صحنه اجتماعی غرب بشود، در حوزه ثروت وارد شده است. اصلا زن را با تفسیر و تحلیل اقتصادی از آن مرتبه منیع و رفیع و آن جایگاه امن وسالم پایین آوردند. اصلا شروع قصه از آن جاست والا لذت‌خواهی‌ها و کامجویی‌ها از قدیم‌الایام در حرم‌سراها بوده است و هر کس که دستی، تمتعی و استطاعتی داشته در این حوزه‌ها لجام گسیختگی می‌کرده است.

آنچه که زن را در صحنه اجتماعی از رفتار سنتی و تعاریف گذشته خود خارج و وارد زندگی جدید کرد، قبل از اینکه عامل لذت باشد، عامل ثروت بود.

آن موقعی که تولید صنعتی آغاز شد، زن به کارگر ارزان تبدیل شد. کارگر تسلیم شده، چون در آن مجموعه‌ای که کارگران زن بیشتر بودند اعتصاب و شورش‌های محیط کارگری کمتر اتفاق می‌افتاده و پذیرش نظم حاکم بر محیط‌کار از سوی زنان بیشتر بوده است. از این جهت زنان شدند کارگران خوب و مطیع کارفرما. همچنین زن در رابطه تولید و مصرف مبلغ خوب کالای صنعتی به شمار آمد.

از این جهت از آن موقعی که حوزه تبلیغات محصولات صنعتی و غیرصنعتی در دنیا مطرح شده است تبلیغ‌کننده بیشتر محصولات در رسانه‌ها، زن‌ها هستند و در عین حال خود زن به عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده شناسانده شده است.

ذائقه زن است که می‌تواند میل مصرفی ایجاد بکند و در نتیجه تولید را افزایش بدهد. اگر زن را به مصرف بیشتر و به تنوع طلبی عادت دادند از این نظر که او در خانه معین می‌کند که چه چیزی مورد احتیاج است، تولید بیشتر خواهد شد.


عملا آنچه که در دنیای جدید مطرح شد نگاه به زن با رویکرد اقتصادی است. در کنار آن هم کامجویی، هرزگی و تمتع‌های ارزان و رها بدون موانع ومشکلات اجتماعی دیده می‌شود که براساس فلسفه لذت و ثروت توجیه می‌شود که این همه منجر به بحران‌های اجتماعی شده که ما هم تا حدودی متاثر از آن هستیم.

جامعه ما هم متاثر از همین تعاریف است. یعنی وقتی که حوزه اقتصاد صنعتی، حوزه اقتصاد مدرن و حوزه اقتصاد مصرفی، در هر جامعه‌ای وارد بشود به همراه خودش فرهنگ خاص خودش را می‌آورد.

دنیای امروز دنیای کامروایی و هرزگی و لذت‌جویی است و دارد بی‌مهابا می‌تازد و هیچ‌کس هم حریفش نیست یعنی اصلا رها است و در جهان بسیاری از مدیران اجتماعی، مصلحان و فیلسوفان واقعا هم دلسوزانه دارند به این حوزه نگاه می‌کنند و خیلی حرف‌ها می‌زنند ولی اصلا امکان مدیریت و کنترل ندارند. این وضع را در خیلی از جوامع مشاهده می‌کنیم.

صحبت‌هایی که مطرح کردم برای حوزه طلبگی و مدرسی و در محضر بزرگان و اعزه مطرح شد تا مباحثه بکنیم ولی وقتی که در جایگاه یک مجری قانون و مدیر اجتماعی می‌نشینیم باید ببینیم که قانون چه می‌گوید؟

پشتوانه این قانون تحلیل‌های اجتماعی، فلسفه اخلاق یا احکام دینی و یک مجموعه‌ای از مباحث است که به جای خودش مهم است، اما آنچه که من به عنوان مجری قانون، وظیفه دارم این است که باید اجرای قانون کنم، به این معنی که قانون با هر نگاه و هر مبنایی در جامعه ما وجاهت پیدا کرده باشد، حال این مبنا چه رای اکثریت باشد چه مشروعیت، وجاهت آن شرعی است و موید و مستند به نظرات شورای نگهبان است.

به هر حال این چیزی است که به نام قانون در اختیار ما است و طبعا جامعه می‌تواند از مجریان بازخواست کند که چرا قانون را اجرا نمی‌کنی؟ از من نباید بپرسند چرا داری قانون را اجرا می‌کنی ؟ باید بپرسند چرا زودتر شروع نکردی ؟ چرا دیگران شروع نکردند؟ چرا دیگران به قانون عمل نکردند؟ اقتضای قانون این است و ما در مقام اجرا باید این ادبیات را در جامعه تثبیت بکنیم. با قانون نباید مناقشه کرد.

قانون باید در جامعه محترم باشد، باید حرمت قانون پاس داشته شود و در جامعه اجرا شود. اگر قانون مشکل دارد باید صاحبنظران بروند قانون را اصلاح بکنند، آنهم از مجرا و روال خاص خودش. قانون اگر قانون است باید در جامعه اجرا بشود و چون قوانین خودمان را در حوزه حدود الهی تعریف می‌کنیم باید همان جایگاه را داشته باشد.

همه آن حرمت‌هایی که باید برای حدود الهی قائل ‌شویم و همان آثاری را که خداوند فرموده که اگر حد الهی را رعایت نکند : اولئک هم الکافرون.. فاسقون... باید کسی که قانون را رعایت نمی‌کند یا اجرای قانون نمی‌کند از این منظر به او (یعنی به عنوان کسی که حدود الهی را رعایت نکرده) خطاب شود که چرا اجرای قانون نمی‌کنی؟ مگر اینکه بگویم مقدماتش فراهم نیست استطاعت نیست، ابزارش فراهم نیست.

به هرحال ادله قابل قبولی ارائه بشود برای اینکه قانون رعایت نشود، اما می‌شود گفت من قانون را رعایت نمی‌کنم، چون آثارش، آثار مثبتی نیست. کسی نمی‌تواند چنین حرفی بزند. ما در تعاریف قانونی چنین تجویزی را نداریم. اگر قانونی استطاعت اجرایش وجود داشته باشد ما ملزم به اجرای قانون هستیم.

اگر آثار مطلوبی ندارد، باید تلاش بکنند قانون به هر صورت اصلاح بشود.مقررات ذیل قانون اصلاح بشود. نگاه قانون مدار چنین اقتضائی دارد والا جامعه می‌رود به سمت تأویل، توجیه، بی‌قانونی و عدم رعایت قانون و هر کسی که از یک قانونی خوشش نیاید می‌گوید آن را اجرا نمی‌کنم.

با این بهانه که اثر مخرب دارد. وقتی از او بپرسیم کدام اثر؟ اگر بگوید رفتیم از تعدادی محقق پرسیدیم و از مردم نظرسنجی کردیم دیدیم اثر مخرب دارد. مگر این را کسی می‌تواند بپذیرد؟

احکام شریعت هم بعضا داریم که «نفعهما اکثر»، یعنی در طرف دیگرشان غیرنفع هم دارد که اقل است. اگر قرار باشد از آنهایی که به آنها ضرر می‌رسد سوال کنیم، بسیار محل تامل خواهد شد. اما قرار نیست به قانون اینطور نگاه کرد. به هر حال این مبنای قانونی است و باید اجرا شود.

حالا این بحث وجود دارد که حالا که می‌خواهیم این قانون اجرا شود و باید هم اجرا شود، چه کار کنیم قانون مؤثر واقع شود و منتج به آثار مفید و مطلوب بشود؟

اولا باید مجموعه‌های دیگری که وظیفه دارند همه باید پای کار بیایند، درست است که این قانون مخاطبی دارد به عنوان قوای نظمیه، پلیس و دستگاه قضایی. اینها مخاطب یک بخشی از قانون هستند و باید انجامش بدهند.

خوب است بدانید که مبحث حجاب و عفاف و فرهنگ امنیت اخلاقی موضوعی است که در مورد آن در شورای فرهنگ عمومی بسیار بحث شده است به‌طوری که برای 27 دستگاه بیش از 320 مأموریت در این زمینه تعریف شده است.

مثلا برای نیروی انتظامی، برای وزارت کشور و برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و برای دستگاه‌های مختلف ماموریت تعریف شده.

برای رسیدن به این نتیجه باید همه کمک کنند و ما باید همه را دعوت کنیم و از همه بخواهیم و تاکید بکنیم همه همراهی بکنند، از رسانه ملی، از رسانه‌های مکتوب، تریبون‌ها، مؤسسات تحقیقاتی، مراکز اجرایی همه پای کار بیایند و نسبت به اجرای این مساله اهتمام بورزند.

قبول داریم که اگر پلیس را تنها وسط خیابان بفرستیم آثارش بسیار کم است یا خدای ناکرده اگر کنترل مناسبی نباشد شاید در مواردی اثر منفی بگذارد، ولی اینکه رفتار پلیس آثار کمی دارد، مسوولش پلیس نیست، مسوولش دستگاه قضایی نیست، مسوولش دیگران هستند که کم‌کاری می‌کنند؛ دیگرانی که باید نسبت به این قصه احساس مسوولیت بیشتری بکنند و این تکالیف را بهتر انجام بدهند.

مقوله رفتار اجتماعی و حضور زن در جامعه یک بحث اساسی و جدی است و باید به این موضوع عنایت تام و تمام بشود هم در ابعاد کارکردی و هم در ابعاد نظری و تئوریک و همزمان هم حوزه اجرا و هم حوزه تحقیقی و پژوهشی با هم کار بکنند، داد و ستد داشته باشند و نتایج کارشان را با یکدیگر تبادل بکنند و قدم به قدم جلو برویم.

این نیاز متقابلی است که در دو حوزه وجود دارد. به هر حال یکی از مباحث جدی حضور خانم‌ها و بانوان در جامعه است. از این حضور باید تعریفی شفاف‌تر و دقیق‌تر بشود. احراز منزلت اجتماعی و ارتقای زنان چه واقعی و چه اعتباری، در شئونات مختلف زندگی بحث بسیار مهمی است که نیازمند کار بیشتر در سطح جامعه و توجه بیشتر در حوزه اجرا است.

بعضی وقت‌ها ما با بی‌توجهی یک مقدار زیاده‌روی هم می‌کنیم و بعضی وقت‌ها هم نمی‌دانیم این نوع نگاه مبهم و تعریف نشده برای حضور زنان در جامعه حتی به کاهش جایگاه و منزلت اجتماعی آنان می‌انجامد. باید خیلی به این توجه کرد.

باید رویش کار کرد و دقت کرد.خانم‌ها می‌خواهند حضور موثر و مفید در جامعه داشته باشند. این حضور موثر و مفید هم باید دقیق و شفاف بشود، البته با حفظ حریم‌ها و حفظ عفت، منزلت و مباحث اخلاقی. می‌دانید که الان وسیع‌ترین طیف جمعیتی کشور ما جوان است؛ یعنی هرم جمعیتی کشور نشان می‌دهد که جمعیت جوان ما بین 20 الی 27 سال وسیع‌ترین طیف جمعیتی کشور است، همراه با نیازهای خاص خودش از قبیل مسکن و تشکیل زندگی و اشتغال؛ و به هر حال جوانان یکسری غرایز و طبایعی دارند و یکسری آزادی عمل می‌خواهند (من دارم غیرجنسی آن را عرض می‌کنم، بحث جنسی‌اش را بعدا عرض می‌کنم).

در ارضای این غرایز و پاسخگویی به این نیازهای طبیعی چه راهکارهایی وجود دارد؟ چگونه می‌خواهیم فضا را برای برخی از این التذاذها، از این فراغت‌ها و از این زیبایی‌خواهی‌ها و بسیاری خصلت‌هایی که در این سنین بروز و ظهور می‌کند هدایت و ساماندهی کنیم؟

محل طبیعی بحث هم حوزه اجتماعی است و خیلی هم در حوزه خصوصی و داخل خانه‌ها نمی‌توانیم حرفش را بزنیم. برای این نکته هم باید با حفظ آن حریم‌ها و نکته‌ها و مرزهایی که داریم باید ببینیم چه راه حل‌هایی داریم؟ و البته با درنظر گرفتن آن شکنندگی‌هایی که در این حوزه وجود دارد محدودیت‌ها باید به حداقل برسد و مرزهای ما باید وسیع‌تر بشود.

موضوع بعدی نیازهای جنسی است. به هر حال این جمعیت بزرگ نیاز به تشکیل خانواده دارد و نیاز جنسی دارد، ما در این زمینه چگونه می‌خواهیم رفتار کنیم؟

جوان بعد از سن بلوغ (با توجه به اینکه حالا بلوغ زودرس هم داریم) چگونه می‌خواهد ارضا بشود. در مورد میانگین سن ازدواج آخرین آمار مربوط به سال 85 برای دختر 23 سال و برای پسر 26 سال است، این آمار مربوط به میانگین است والا ازدواج تا 29 الی 30 سال هم به تأخیر می‌افتد.

یک همت و یک تلاش و رزم است که میانگین سن ازدواج را 4 الی 5 سال پایین بیاوریم در این صورت بخشی از این مطالبات حل می‌شود.

در دولت داریم روی مباحث مسکن و اشتغال کار می‌کنیم، اما همه‌اش در دولت نیست. متاسفانه فرهنگ اجتماعی به گونه‌ای است که دختر در حالی که به سن 18، 20 سالگی رسیده است هنوز الفبای زندگی را به او یاد نداده‌ایم و اصلا انتظارش نیست که دختر در این سن بتواند خانه اداره کند و دختر و پسر 24 و 25 ساله بتوانند زندگی را اداره بکنند. این را باید عوض کرد.

این فرهنگ‌سازی دیگر دست دولت نیست. این باید از دل خانه‌ها و محافل و تریبون‌ها رشد بکند. به نظر من این مساله به یک نهضت عمومی نیاز دارد.

اما مساله مهم دیگری که مورد توجه ومهم است این است که قبل از این سن را چه کار بکنیم؟ بله، تلاش می‌کنیم سن ازدواج را 4 الی 5 سال پایین بیاوریم ولی جوان 14 الی 21 الی 22 ساله را چگونه باید مدیریت بکنیم با در نظر گرفتن این هجمه‌های عظیم ضد اخلاقی و ضد فرهنگی؟

آیا باید او را رها کنیم و با او صحبت نکنیم؟ نیاز دارد و نیاز جنسی دارد و تعارف و شوخی هم ندارد. این نیاز جنسی الزاما به شکل غلیظش نیست و در حد عالی‌ترین مرتبه ارضا هم نیست. می‌خواهد گفت‌وگو با جنس مخالف داشته باشد. می‌خواهد همنشین باشد، همزبان باشد.

این واقعیتی است که در جامعه ما وجود دارد. در بخش‌هایی از جامعه ما داریم می‌بینیم. آیا می‌خواهیم نشنیده و ندیده بپنداریم و به روی مبارک خودمان نیاوریم؟ به نظر من حکم خدا روشن است. چرا ما پروا می‌کنیم از این که حکم خدا در جامعه مطرح و اجرا بشود؟! چرا حاضر نیستیم این جسارت را به خرج بدهیم؟

مگر ازدواج موقت که مطرح شده است برای کامجویی کسی است که می‌خواهد تعدد زوجات راه بیاندازد و می‌خواهد در نظام اجتماعی و خانوادگی دو تا سه زن بگیرد؟ هرگز چنین نیست.آنچه در حکم و علت این حکم بیان و تفسیر شده است برای مشکلات اجتماعی است.

اگر در یک جامعه تناسب جمعیتی به هم خورد و تعداد دخترها زیاد شد یا بالعکس تعداد پسرها در اثر وقایع اجتماعی مثل جنگ کم شد و یا در شرایط بلوغ زودرس، اگر اسلام دین کامل و جامع است باید راه‌حل داشته باشد.

تعارف را هم باید کنار بگذاریم. مگر می‌شود گفت اسلام به یک جوان 18 ساله‌ای که غرایز جنسی‌اش تشدید شده، که یک نیاز طبیعی است و خدا در وجود او به ودیعه گذاشته راه حل ارائه ندهد؟! بعد به او بگوییم برو ازدواج کن؟! حتی آنجایی که سن ازدواج پایین است نمی‌گذارند نوجوان مثلا 15 ساله ازدواج کند.

خوب تعدادی تحلیل و تفسیر روی این قضیه بگذاریم و راه‌حل ارائه دهیم. خداوند سبحان که این راه‌حل را قرار داده است و الان هم قوی‌ترین کارکردش همین حوزه است و الان اگر ما حکم خدا را نگوییم و تبیین نکنیم و زمینه اجرای حکم خدا را در جامعه، تسهیل نکنیم، باید بپذیریم تبعات و تخلفات و انحرافاتی که در این حوزه صورت می‌گیرد دامن ما را بگیرد.

به هر حال این فرهنگ در جامعه نهادینه بشود که دختری می‌خواهد با پسری راه برود بتواند به طور مشروع راه برود و مجاز باشند. حالا می‌خواهند بروند پارک بستنی بخورند یا دانشگاه بروند سرکلاس بنشینند و گناه هم نکنند. باید به او راه‌حل بدهیم. مگر می‌توانیم بگوییم بی‌خیال، بی‌توجه برو هر کار دوست داری بکن یا برو ازدواج کن.

می‌گوید چطور ازدواج کنم. دست او نیست که ازدواج کند. باید خواستگاری بیاید سراغ دختر و باید شرایط او فراهم شود. به هر حال من فکر می‌کنم حوزه‌های مکرم و علیه علمیه دینیه ما به این مهم اهتمام بورزند و ما باید جسارت بیان حکم خدا را پیدا کنیم و در این جهت برخی از حواشی موضوع باید برای خانواده‌ها تبیین شود.

برخی تا مساله ازدواج موقت یا ازدواج مطرح می‌شود، آن شکل عالی تمتعات ازدواج و تبعات آن را مطرح می‌کنند که منجر می‌شود به بارداری و مسوولیت‌های بعدی آن و احتراز از آنها ببینیم آیا می‌توانیم با فرمول‌هایی آن را حل کنیم؟

حالا عدم زناشویی را که شرط ضمن عقد نمی‌شود کرد، به هر حال خلاف مقتضای عقد است و شرط لازم خارج عقد هم بزرگان زیادی این مساله را مطرح می‌کنند که نافذ نیست.

به هر حال باب بحث جدی فقهی این مساله را باز کنیم و ببینیم چگونه می‌توانیم این مساله را راهگشایی بکنیم که این قصه به نحو جدی حل بشود و این مخاطرات برای خانواده برطرف شود. و بالاخره موضوع احترام به قانون و قانونگرایی که حالا در عرایض قبلی‌ام به اختصار اشاره کردم در این مساله هم به قانون دست پیدا کنیم و فکر می‌کنم ما باید این را هم رویش کار کنیم و ترویج بکنیم و به هر حال آنچه می‌تواند ما را به سلامت برساند اجرای خوب قانون و تدوین و تصویب قوانین خوب است.

ما در حوزه اجرای قانون مسوولیت داریم و معتقدیم باید قانون را خوب اجرا کنیم همینطور لازم است دیگران که در حوزه تصویب قوانین هستند، قوانین را با مطالعه و تاملات لازم تصویب بفرمایند. به هر حال حرف در این حوزه زیاد است. مجددا از این فرصتی که در اختیار من قرار گرفت تشکر می‌کنم و از این همه تلاش صورت گرفته.

ان‌شا‌الله بتوانیم تعامل و هماهنگی را در حوزه تحقیق و پژوهش و اجرا ایجاد کرده و این دو را به هم نزدیک کنیم تا ان‌شاالله محصولات ارزنده‌ای به دست بیاید. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

فرمانده یگان حفاظت رئیس جمهور برکنار شد


 


 

به دنبال دستور رئیس جمهور برای شناسایی و برخورد با عوامل قرق حرم مطهر حضرت معصومه (س) هنگام زیارت وی ، فرمانده یگان حفاظت ریاست جمهوری و فردی دیگر در این یگان از کار برکنار شدند.
پنجشنبه گذشته و در خلال سفر یک روزه رئیس جمهور به قم ، هنگامی که وی برای زیارت وارد حرم مطهر حضرت معصومه (س) شد با شبستانی خلوت روبه رو گردید و بلافاصله به قرق شدن حرم و ممانعت از ورود مردم اعتراض کرد که مسوول حفاظت ، این امر را به واسطه مصوبه شورای تامین دانست در حالی که از زمان رئیس جمهور شدن احمدی نژاد چنین امری سابقه نداشته است.
رئیس جمهور که از این ماجرا و دادن گزارش های ضد و نقیض به شدت عصبانی شده بود، به یکی از مسوولان ریاست جمهوری دستور بررسی دقیق مساله و برخورد شدید با خاطیان را داد.