مهدی محمدی
نزاع اعتدال گرایان و افراطیها در جبهه اصلاحات ظاهراً بالا گرفته است، چند ماه پیش هنگامی که بعضی شیوخ اصلاح طلب از لزوم تصفیه جبهه اصلاحات از افراطیها سخن گفتند، معلوم بود که چنین مناقشه ای بالاخره رخ خواهد داد اگرچه به دقت نمیشد گفت چه کسانی در کدام طرف میایستند. مبارزه با افراطی گری در وهله اول یک استراتژی طراحی شده از ناحیه برخی عقلا در جبهه اصلاحات است تا شانس پیروزی خود را در انتخابات مجلس هشتم بالا ببرند. حتی وقتی شخصیتی چون مهدی کروبی از اینکه «جماعتی از تندروها که هیچ نقشی در موفقیتهای قبلی نداشته اند، همه کاره جبهه اصلاحات شده اند» گله میکند، مسلماً مقاصد انتخاباتی درصدر اهدافی قرار دارد که او با بیان این سخنان درصدد دستیابی به آنهاست. در واقع بالا گرفتن موج مبارزه با تندروی و طرد افراطیها از ناحیه مردان استخوان دار جبهه اصلاحات محصول این تحلیل است که عامل اصلی شکست آنها در چند انتخابات گذشته همین بوده که اجازه داده اند عنان و اختیار رفتار سیاسی آنها به تمامی در اختیار کسانی قرار گیرد که به اندازه دهان خود لقمه برنمی داشتند و بی آنکه زور و قوتی داشته باشند- البته گمان میکردند دارند- میخواستند بنایی را که طی سالیان دراز محکم و استوار شده یک شبه ویران سازند.
شیوخ اصلاح طلب حالا به این نتیجه رسیده اند که عدم تعادلهایی از این نوع در بین مردم چندان خریدار ندارد و مردم وقتی ببینند کسانی اولا حد و اندازه خود را نمیشناسند و ثانیاً بسیار بیشتر از آنکه عمل کنند حرف میزنند، به تدریج به این نتیجه خواهند رسید که بهتر است آنها در جایی به جز مناصب حکومتی به پرگوییهای خود ادامه دهند، یعنی درست همان اتفاقی که برای اصلاح طلبان افتاد.
با این وجود جدی شدن نهضت مبارزه با تندروی و افراط گرایی در میان اصلاح طلبان را- با هر نیت و انگیزه ای که باشد- باید به فال نیک گرفت. نه به این دلیل که میان اصلاح طلبان اختلاف افتاده و به این سبب باید شادمان بود (اساساً اختلاف میان اصلاح طلبان چیزی نیست که ارزش خوشحالی کردن داشته باشد چه، برای اصولگرایان بهترین حالت این است که با رقیب در یکپارچه ترین شکل آن رویارو شوند)، علت اینکه مبارزه با افراط گرایی در جبهه اصلاحات و توسط خود اصلاح طلبان امری مبارک است این است که بالاخره بعضی بزرگان این جناح فهمیده اند باید هر چه زودتر حساب خود را از کسانی که مرزی میان خودی و بیگانه نمیشناسند و برنامههای عملی خود را با توصیههای براندازانه دشمن منطبق ساخته اند، سوا کنند و راهی دگر در پیش بگیرند. کسی مثل مهدی کروبی که هنوز خود را ارادتمند امام میداند و بر لزوم حراست از ارکان قانون اساسی از جمله ولایت فقیه اصرار دارد، بی هیچ تردیدی حق دارد به طور وسیع و آزادانه به فعالیت سیاسی و مبارزه انتخاباتی درون چارچوبهای نظام جمهوری اسلامی بپردازد ولو اینکه میان او و اصولگرایان اختلافهای مبنایی وجود داشته باشد که دارد.
این اما متفاوت است با اینکه کسانی توقع داشته باشند نظام به جماعتی که آشکارا بی اعتقادی خود به مبنایی ترین اصول قانون اساسی را ابراز کرده اند اجازه حضور در بازی سیاست را بدهد.
اگر پروژه مبارزه با جریانات افراطی در جبهه اصلاحات توسط خود اصلاح طلبان با موفقیت جلو برود میتواند امیدوار بود که به زودی شکل بندی جدیدی در فضای سیاسی کشور ظهور خواهد کرد. اصل مبنایی حاکم بر این شکل بندی جدید هم این خواهد بود که تمامی نیروهای معتقد به چارچوبهای الهی و قانونی نظام جمهوری اسلامی میتوانند گردهم آمده و در عین اختلاف سلیقه و عقیده با استفاده از شیوههای دموکراتیک برای کسب قدرت سیاسی با یکدیگر به رقابت بپردازند و از سوی دیگر همه این گروهها بپذیرند کسانی که هر لحظه مترصد جایگزین ساختن سیستم فعلی با یک نظام آمریکا دوست هستند، حق ندارند به فعالیت رسمی سیاسی بپردازند و حکومت موظف به ممانعت آنها از این کار است.
علائمی وجود دارد که بخشیهایی از اصلاح طلبان این آمادگی را در خود ایجاد کرده اند که در به وجود آمدن این شکل بندی جدید مشارکت کنند. به خبرها اگر نگاه کنید، بعضی اصلاح طلبان نوک تیز پیکان انتقادهای خود را به سمت «تندروها» و «رفتارهای تندروانه» نشانه گرفته اند.
از جمله این دسته از اصلاح طلبان شروع به نفی مجموعه ای از رفتارهای رادیکال کرده اند که در دولت و مجلس اصلاحات سازماندهی و اجرا شد. مهدی کروبی دیروز خطاب به تندروها گفته است «چرا کسانی که امروز به دنبال ائتلافند چهار سال پیش از تحریم حرف میزدند».
هم او چند روز قبل گفته بود «صحنه گردانان ائتلاف اصلاح طلبان فریبکارند و من در ائتلاف آنها حضور ندارم»، این صحنه گردانان چه کسانی هستند؟ باز هم پاسخ متعلق به کروبی است: «همانها که اگر پیروز شوند تندرویها دوباره شروع میشود». اگرچه مهدی کروبی اکنون پرچمدار مبارزه با افراطی گری در جبهه اصلاحات است اما او در این راه تنها نیست. بسیاری دیگر هم هستند که پس از چند سال تحمل تندرویها و تک رویهای برادران بزرگتر، حالا احساس میکنند اگر در همین مسیر بمانند عاقبت بخیر نخواهند شد پس هر چه زودتر باید به همه ثابت کنند تخم مرغهاشان با تندروها در یک سبد نیست.
از آن سو البته تندروها هم بیکار ننشسته اند. آنها در جواب امثال کروبی خیلی زود و با صراحت تمام گفتند که او را «عنصری حاشیه ای» میدانند و عقیده دارند آن کسانی که کروبی آنها را تندرو میخواند، «آدمهای جدی» جبهه اصلاحات هستند.
به نظر میرسد این دعوا تازه شروع شده و اصلاح طلبان اعتدال گرا کار سختی را در مقابل تندروها پیش رو خواهند داشت. با این وجود این مقدار مسلم است که در مقابل ساختارشکنان افراطی اکنون جبهه جدیدی گشوده شده که این بار نه جایی خارج از مرزهای جبهه اصلاحات بلکه درست درون آن قرار دارد.
منبع: کیهان