سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

چند پرسش و پاسخ های آقای قرائتی

حضور در مراسم مذهبى، نوعى مطرح کردن خود است، آیا این کار، ریا و تظاهر
نیست؟
اولاً هر خودنمایى و تظاهرى حرام نیست. زن و مرد که خود را براى یکدیگر آرایش مى‏کنند، براى تظاهر است و همین تظاهر عبادت است.
سفارش اسلام به حضور در مسجد براى نماز، نوعى تظاهر است، امّا تظاهر براى تعظیم شعائر دینى.
عزادارى براى امام حسین‏علیه السلام با حضور در خیابان‏ها، تظاهرى است که در آن عبادت نهفته است.
ثانیاً شرکت بعضى افراد در مساجد و محافل، یک نوع تبلیغ و تشویق عملى براى دیگران است. اگر مسئولین به مسجد محلّه بروند، مردم عادّى نیز خواهند آمد.
تظاهر و ریا آنجا حرام است که هدف، مطرح کردن خود باشد، نه مطرح کردن کار. یعنى اگر در جایى شرکت کنیم که نشان دهیم انسان نیکوکار و خوبى هستیم، این ریا و حرام است، امّا اگر هدف ما از حضور در مراسم این باشد که به مردم بگوییم: «من آمدم، شما هم بیایید»، این تبلیغ عملى است و حتى پاداش و ثواب دارد.

در برخورد با حوادث تلخ، چه کنیم؟
در سر یک سفره ممکن است هم ترشى و فلفل قرار دهند و هم شیرینى و مربّا؛ کودکان از شیرینى و حلواى سفره لذّت مى‏برند، و فلفل و ترشى را بى مورد مى‏دانند، امّا بزرگ‏ترها هر دو را در سفره لازم مى‏دانند.
حوادث تلخ نیز برکاتى دارد، از جمله:
1- توجّه انسان را به خدا بیشتر مى‏کند. 2- انسان را سنجیده و استعدادهاى او را شکوفا مى‏سازد. 3- کفّاره گناهان و لغزش‏هاى او مى‏شود. 4- قدر نعمت‏ها بیشتر شناخته مى‏شود.
انسان‏ها در برابر حوادث سه گروهند: چنانکه کودک همین که لب به فلفل و پیاز و ترشى مى‏گذارد ناراحت مى‏شود، نوجوان تحمّل مى‏کند و والدین او پول مى‏دهند و فلفل و ترشى را مى‏خرند.
قرآن مى‏فرماید: گروهى همین که دچار سختى مى‏شوند، جیغ مى‏زنند، «اذا مَسّه الشَرّ جَزوعا»
(55) گروهى صبر مى‏کنند، «و بَشِّر الصّابرین الّذین اذا أصابَتهم مُصیبة قالوا اِنّا لِلّه و اِنّا الیه راجِعون» (56) و گروهى به استقبال سختى‏ها مى‏روند. «و منهم مَن یَنتظر» (57)
کسانى نزد پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله مى‏آمدند تا آنان را به جهاد و جبهه جنگ اعزام کند، حضرت مى‏فرمود: اسب و شمشیر ندارم تا شما را مجهّز کنم آنان گریه مى‏کردند که چرا به جبهه نرفتند.
از سختى‏ها و حوادث تلخ مى‏توان با تدبیر و صبر و استمداد از خداوند، بهترین استفاده را برد. همان گونه که مى‏توان از لیموى ترش، شربت لیموناد ساخت.
آرى، اگر انسان آشپز ماهرى باشد، حتى از پوست پرتقال هم مربّا درست مى‏کند. امروزه حتى از زباله‏ها استفاده بهینه مى‏کنند.
حضرت زینب علیها السلام با سخنرانى خود در کاخ ستمگران، از اسارت خود در کوفه و شام آن گونه استفاده کرد که پایه‏هاى رژیم اموى را لرزاند.
در مسجد شام، امام سجاد علیه السلام بر بالاى منبر رفت و رژیم بنى امیه را به شدت استیضاح کرد. یزید براى آن که صداى امام را خاموش کند، به مؤذّن دستور داد که با صداى بلند اذان بگوید تا شاید سخنرانى امام سجاد علیه السلام قطع شود، ولى امام علیه السلام از همین صحنه نیز استفاده کرد و جملات اذان را آن گونه تفسیر کرد که بر مسجد لرزه افتاد، بخصوص پس از گفتن «أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه» فرمود: اى یزید! این محمّد جّد من است یا جّد تو؟! آیا این اُسرا از نسل او نیستند؟
هنگامى که امام کاظم علیه السلام را به زندان انفرادى بردند، فرمود: چه جاى خوبى براى عبادت است؟!
بسیارى از علما، کتاب‏هاى خود را در شرایط سخت و در زندان و تبعیدگاه‏ها نوشته‏اند.

نظر اسلام در رابطه با کشورهاى کفر چیست؟
اسلام، دین فطرت است و فطرت هر انسانى استقلال خواه است، پس رابطه با حفظ استقلال و آزادى اشکالى ندارد.
کودکى در سر سفره قاشق برمى‏دارد، آن را پر از غذا مى‏کند و به سر و صورت و لباسهاى خود مى‏ریزد. مادرش ناراحت مى‏شود و قاشق را از او مى‏گیرد تا خود غذا به دهان او بگذارد، امّا کودک ابراز ناراحتى مى‏کند وبا تمام وجود مى‏گوید: من اگر مستقل باشم و قاشق در دست خودم باشد، حتى اگر سر و صورت و لباسم را خراب کنم بهتر است تا اینکه وابسته به تو باشم و تو غذا را در دهان من بگذارى.
مسلمانان که در دهه اول بعثت (شاید به خاطر بت‏هاى بسیارى که در کعبه بود)، عبادات خود را به سوى بیت‏المقدّس انجام مى‏دادند، بعد از هجرت به مدینه مورد نیش زبان و کنایه یهودیان قرار گرفتند که شما به سوى قبله ما نماز مى‏خوانید، پس استقلال ندارید!
پیامبرصلى الله علیه وآله از این کنایه‏ها ناراحت مى‏شد و به اطراف آسمان مى‏نگریست و گویا منتظر وحى بود تا اینکه دستور آمد از این پس به سوى مسجدالحرام نماز بخوانید و قبله مستقل داشته باشید تا یهودیان بر شما حجّت و منّتى نداشته باشند و شما را دنباله روى خود ندانند: «لئلاّ یکون للناس علیکم حُجّة»
(58)

همچنین در اسلام تشبّه به کفّار حرام است، چون یک نوع خودباختگى براى مسلمانان و تکریمى براى کفّار محسوب مى‏شود.

چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختى‏ها مواجه هستیم؟
شخصى از کنار مغازه بلور فروشى مى‏گذشت، چشمش به لیوان‏هایى افتاد که روى میز به طور وارونه چیده شده بود. همانجا ایستاد، کمى نگاه کرد و یکى از آنها را به همان حالتى که بود برداشت و شروع به اعتراض به فروشنده کرد که آقا! چرا دَرِ این لیوان بسته است و ته آن باز است؟! فروشنده خندید و گفت: اگر شما درست بنگرید و لیوان را به حالت درست بگیرید، هر دو اشکال برطرف خواهد شد.
آرى، بسیارى از اشکالات، بر اساس باورها و تصوّرات غلط ما مى‏باشد. ما خیال مى‏کنیم که دنیا براى رفاه است، لذا مى‏گوییم: چرا رفاه نیست؟ مثل کسى که در چلوکبابى نشسته و اعتراض مى‏کند چرا اینجا دوش ندارد؟! او باید باور کند که آنجا حمّام نیست. ما باید باور کنیم که دنیا خوابگاه، عشرتکده و آخور نیست، دنیا میدان رشد است و انسان باید در این میدان با سختى‏ها مبارزه کند تا خود به رشد و کمال برسد.
قرآن مى‏فرماید: «أخذناهم بالبأساء و الضَّراء لعلّهم یضّرّعون»
(59)
سختى و فشارها براى توجّه دادن به انسان است.
آرى، تا چوب عود را نسوزانید، بوى عطرش بلند نمى‏شود. سختى‏ها وسیله غرور زدایى است.
همان گونه که لاستیک‏هاى ماشین را باید تنظیم باد کرد، حوادث تلخ نیز انسان را متعادل و تنظیم مى‏کند، غفلت و غرور و تکبّر را از بین مى‏برد، به علاوه تلخى‏ها انسان را به فکر و تلاش واداشته و سرچشمه انواع ابتکارات و اختراعات مى‏شود.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد