حضور در مراسم مذهبى، نوعى مطرح کردن خود است، آیا این کار، ریا و تظاهر نیست؟ اولاً هر خودنمایى و تظاهرى حرام نیست. زن و مرد که خود را براى یکدیگر آرایش مىکنند، براى تظاهر است و همین تظاهر عبادت است. سفارش اسلام به حضور در مسجد براى نماز، نوعى تظاهر است، امّا تظاهر براى تعظیم شعائر دینى. عزادارى براى امام حسینعلیه السلام با حضور در خیابانها، تظاهرى است که در آن عبادت نهفته است. ثانیاً شرکت بعضى افراد در مساجد و محافل، یک نوع تبلیغ و تشویق عملى براى دیگران است. اگر مسئولین به مسجد محلّه بروند، مردم عادّى نیز خواهند آمد. تظاهر و ریا آنجا حرام است که هدف، مطرح کردن خود باشد، نه مطرح کردن کار. یعنى اگر در جایى شرکت کنیم که نشان دهیم انسان نیکوکار و خوبى هستیم، این ریا و حرام است، امّا اگر هدف ما از حضور در مراسم این باشد که به مردم بگوییم: «من آمدم، شما هم بیایید»، این تبلیغ عملى است و حتى پاداش و ثواب دارد. در برخورد با حوادث تلخ، چه کنیم؟ در سر یک سفره ممکن است هم ترشى و فلفل قرار دهند و هم شیرینى و مربّا؛ کودکان از شیرینى و حلواى سفره لذّت مىبرند، و فلفل و ترشى را بى مورد مىدانند، امّا بزرگترها هر دو را در سفره لازم مىدانند. حوادث تلخ نیز برکاتى دارد، از جمله: 1- توجّه انسان را به خدا بیشتر مىکند. 2- انسان را سنجیده و استعدادهاى او را شکوفا مىسازد. 3- کفّاره گناهان و لغزشهاى او مىشود. 4- قدر نعمتها بیشتر شناخته مىشود. انسانها در برابر حوادث سه گروهند: چنانکه کودک همین که لب به فلفل و پیاز و ترشى مىگذارد ناراحت مىشود، نوجوان تحمّل مىکند و والدین او پول مىدهند و فلفل و ترشى را مىخرند. قرآن مىفرماید: گروهى همین که دچار سختى مىشوند، جیغ مىزنند، «اذا مَسّه الشَرّ جَزوعا» (55) گروهى صبر مىکنند، «و بَشِّر الصّابرین الّذین اذا أصابَتهم مُصیبة قالوا اِنّا لِلّه و اِنّا الیه راجِعون» (56) و گروهى به استقبال سختىها مىروند. «و منهم مَن یَنتظر» (57) کسانى نزد پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله مىآمدند تا آنان را به جهاد و جبهه جنگ اعزام کند، حضرت مىفرمود: اسب و شمشیر ندارم تا شما را مجهّز کنم آنان گریه مىکردند که چرا به جبهه نرفتند. از سختىها و حوادث تلخ مىتوان با تدبیر و صبر و استمداد از خداوند، بهترین استفاده را برد. همان گونه که مىتوان از لیموى ترش، شربت لیموناد ساخت. آرى، اگر انسان آشپز ماهرى باشد، حتى از پوست پرتقال هم مربّا درست مىکند. امروزه حتى از زبالهها استفاده بهینه مىکنند. حضرت زینب علیها السلام با سخنرانى خود در کاخ ستمگران، از اسارت خود در کوفه و شام آن گونه استفاده کرد که پایههاى رژیم اموى را لرزاند. در مسجد شام، امام سجاد علیه السلام بر بالاى منبر رفت و رژیم بنى امیه را به شدت استیضاح کرد. یزید براى آن که صداى امام را خاموش کند، به مؤذّن دستور داد که با صداى بلند اذان بگوید تا شاید سخنرانى امام سجاد علیه السلام قطع شود، ولى امام علیه السلام از همین صحنه نیز استفاده کرد و جملات اذان را آن گونه تفسیر کرد که بر مسجد لرزه افتاد، بخصوص پس از گفتن «أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه» فرمود: اى یزید! این محمّد جّد من است یا جّد تو؟! آیا این اُسرا از نسل او نیستند؟ هنگامى که امام کاظم علیه السلام را به زندان انفرادى بردند، فرمود: چه جاى خوبى براى عبادت است؟! بسیارى از علما، کتابهاى خود را در شرایط سخت و در زندان و تبعیدگاهها نوشتهاند. نظر اسلام در رابطه با کشورهاى کفر چیست؟ اسلام، دین فطرت است و فطرت هر انسانى استقلال خواه است، پس رابطه با حفظ استقلال و آزادى اشکالى ندارد. کودکى در سر سفره قاشق برمىدارد، آن را پر از غذا مىکند و به سر و صورت و لباسهاى خود مىریزد. مادرش ناراحت مىشود و قاشق را از او مىگیرد تا خود غذا به دهان او بگذارد، امّا کودک ابراز ناراحتى مىکند وبا تمام وجود مىگوید: من اگر مستقل باشم و قاشق در دست خودم باشد، حتى اگر سر و صورت و لباسم را خراب کنم بهتر است تا اینکه وابسته به تو باشم و تو غذا را در دهان من بگذارى. مسلمانان که در دهه اول بعثت (شاید به خاطر بتهاى بسیارى که در کعبه بود)، عبادات خود را به سوى بیتالمقدّس انجام مىدادند، بعد از هجرت به مدینه مورد نیش زبان و کنایه یهودیان قرار گرفتند که شما به سوى قبله ما نماز مىخوانید، پس استقلال ندارید! پیامبرصلى الله علیه وآله از این کنایهها ناراحت مىشد و به اطراف آسمان مىنگریست و گویا منتظر وحى بود تا اینکه دستور آمد از این پس به سوى مسجدالحرام نماز بخوانید و قبله مستقل داشته باشید تا یهودیان بر شما حجّت و منّتى نداشته باشند و شما را دنباله روى خود ندانند: «لئلاّ یکون للناس علیکم حُجّة» (58) همچنین در اسلام تشبّه به کفّار حرام است، چون یک نوع خودباختگى براى مسلمانان و تکریمى براى کفّار محسوب مىشود. چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختىها مواجه هستیم؟ شخصى از کنار مغازه بلور فروشى مىگذشت، چشمش به لیوانهایى افتاد که روى میز به طور وارونه چیده شده بود. همانجا ایستاد، کمى نگاه کرد و یکى از آنها را به همان حالتى که بود برداشت و شروع به اعتراض به فروشنده کرد که آقا! چرا دَرِ این لیوان بسته است و ته آن باز است؟! فروشنده خندید و گفت: اگر شما درست بنگرید و لیوان را به حالت درست بگیرید، هر دو اشکال برطرف خواهد شد. آرى، بسیارى از اشکالات، بر اساس باورها و تصوّرات غلط ما مىباشد. ما خیال مىکنیم که دنیا براى رفاه است، لذا مىگوییم: چرا رفاه نیست؟ مثل کسى که در چلوکبابى نشسته و اعتراض مىکند چرا اینجا دوش ندارد؟! او باید باور کند که آنجا حمّام نیست. ما باید باور کنیم که دنیا خوابگاه، عشرتکده و آخور نیست، دنیا میدان رشد است و انسان باید در این میدان با سختىها مبارزه کند تا خود به رشد و کمال برسد. قرآن مىفرماید: «أخذناهم بالبأساء و الضَّراء لعلّهم یضّرّعون» (59) سختى و فشارها براى توجّه دادن به انسان است. آرى، تا چوب عود را نسوزانید، بوى عطرش بلند نمىشود. سختىها وسیله غرور زدایى است. همان گونه که لاستیکهاى ماشین را باید تنظیم باد کرد، حوادث تلخ نیز انسان را متعادل و تنظیم مىکند، غفلت و غرور و تکبّر را از بین مىبرد، به علاوه تلخىها انسان را به فکر و تلاش واداشته و سرچشمه انواع ابتکارات و اختراعات مىشود.