سؤال:
اخیراً گفتگویى درباره افزایش سنّ ازدواج در جراید به چشم مى خورد، حتّى گفته مى شود سمینارى براى همین موضوع تشکیل گردیده و قطعنامه اى نیز در این زمینه صادر شده است و گویا جمعى از جوانان تصویب کرده اند که سنّ ازدواج پسران سى سالگى و دختران بیست و پنج سالگى باشد!(1) لطفاً نظر خود را در این زمینه تشریح نمایید.
پاسخ:
اوّلا: بلوغ و سنّ ازدواج دختران و پسران یک موضوع قراردادى نیست که بنشینیم و براى آن حد و مرزى تعیین کنیم; بلکه یک امر طبیعى و فطرى است و از قلمرو اختیار و انتخاب ما بیرون مى باشد و هر دختر و یا پسرى در سنین خاصّى از عمر خود به حدّ بلوغ مى رسد و فصل تازه اى از زندگى به روى او گشوده مى شود. کتاب طبیعت آغاز این فصل از زندگى را، پیش از ما معیّن کرده است و با قطعنامه ها و تصویب نامه هاى ما یک وجب هم عقب نشینى نمى کند!
بلوغ در انسان با تغییرات جسمى و روحى عمیقى آغاز مى گردد; قدّ و قامت تغییر مى کند، نیروى انسانى رو به فزونى مى گذارد; شکل اعضا با گذشته کاملا تغییر پیدا مى کند، تمایلات خاصّى در انسان براى گسترش زندگى پیدا مى شود، احساسات جنسى همچون شکوفه هاى بهارى شکفته مى شود; احساس همسر خواهى روز به روز رو به افزایش گذارده و استخوان ها درشت شده و دگرگونى روشنى در آهنگ صدا پدید مى آید.
بنابراین، کتاب آفرینش این حد و مرز زندگى را با خطّ برجسته اى بر صفحه وجود ما نوشته است و ما براى واقع بینى به جاى رجوع به سخنان این و آن، باید کتاب آفرینش را باز کرده برگ مربوط به دوران بلوغ و بحران تمایلات جنسى را با دقّت مطالعه کنیم و سنّ قانونى ازدواج را براساس سنّت خلقت و قانون آفرینش تعیین نماییم و از هر نوع خیالبافى و فلسفه تراشى خوددارى کنیم.
کسانى که از مطالعه کتاب فطرت و دفتر آفرینش سرباز مى زنند و مسأله بلوغ را یک امر قراردادى تلقّى مى نمایند و تصوّر مى کنند که واقعیّات و حقایق، تابع اندیشه و قرارداد آنهاست، با سنن آفرینش به جنگ برخاسته و سرانجام مغلوب مى شوند; زیرا سنن خلقت با گفت و شنود افراد غافل از اصول خلقت، دگرگون نمى گردد.
همان طور که تکامل یک جنین در رحم، تقریباً در نُه ماه انجام مى گیرد و هرگاه گروهى بنشینند، قانونى وضع کنند که از این به بعد جنین باید در رحم مادر در مدّت یک سال تکامل پیدا کند، کار بیهوده اى انجام داده اند; همچنین دخل و تصرّف در حد بلوغ که یکى از سنن آفرینش است، جز بیهوده گفتن چیزى نیست.
قطعنامه این سمینار بسان این است که مرغداران کشور دور هم گرد آیند و بگویند چون دنیا با بحران اقتصادى گوشت رو به روست و نیاز مبرم به وجود مرغ داریم; از این به بعد مرغ ها باید به جاى بیست و یک روز، ده روز روى تخم ها بخوابند تا تولید مرغ به دو برابر افرایش یابد!
این که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «لا تُعادُوا الایّامَ فَتُعادِیْکم; با زمان ستیزه مکنید که با شما ستیزه مى کند» مقصود این است که با سنن خلقت جنگ نکنید; زیرا نبرد با آن جز مغلوبیّت و شکست نتیجه اى ندارد.
ثانیاً: در تدوین قانون باید همه جوانب را در نظر گرفت; زیرا معدّل «سنّ بلوغ جنسى» در دختران کشور ما 14 و در پسران 16 مى باشد. در این فصل از زندگى تمایلات جنسى آنها بیدار مى شود و هرگاه سنّ ازدواج را بالا ببریم تکلیف دختران و پسران در این مدّت محرومیّت چیست؟ یا باید تن به آمیزش هاى نامشروع بدهند و سرانجام هزاران مصیبت دامنگیر اجتماع گردد، یا در برابر آتش غریزه جنسى مقاومت طولانى کنند که به فرض ممکن بودن براى همه افراد، اعصاب آنها را خرد مى کند.
ثالثاً: هیچ مى دانید که ازدواج و همسر گزینى موجب شکفته شدن استعدادهاى نهفته است و افراد متأهّل بهتر از افراد مجرّد فکر مى کنند و جوانى که در کانون وجود او آتش شهوت زبانه مى کشد و وسیله مشروع براى اطفاى آن ندارد، نمى تواند صحیح و آرام فکر کند؟
این حقیقتى است که برخى از روانشناسان به آن اعتراف کرده و آزمایش هایى روى آن انجام داده اند.
اگر بالا بردن سنّ ازدواج براى جلوگیرى از افزایش جمعیّت است، براى حلّ این مشکل بطور مکرّر راه حل هایى نشان داده و طرح هایى پیشنهاد شده است; خوب است براى رفع این نوع بحرانها از طرف صحیح و عقلایى وارد شویم و براى دفع فاسد به افسد پناه نبریم.
1. سؤال مربوط به زمان قبل از انقلاب اسلامى است.