سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

«حدیث اخلاقى: حسن اخلاق»

متن حدیث:
قال الباقر(علیه السلام): إن أکمل المؤمنین ایماناً أحسنهم خلقاً.(1)
ترجمه حدیث:
امام باقر(علیه السلام): مى فرماید: کسى که اخلاقش از همه بهتر است ایمانش از همه قویتر و بالاتر است.
 



شرح حدیث:
از این حدیث استفاده مى شود که حسن خلق نشانه ایمان و کج خلقى نشانه ضعف ایمان است. آنها که با زبان خوب و منطق زیبا با دیگران سخن گفته و رفتار نیکو دارند، داراى ایمان کاملترى هستند و در مقابل افراد بد اخلاق، اخمو و بد برخورد داراى ایمان ضعیفند. این منطق اسلام، پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمّه(علیهم السلام)است.
چه رابطه اى بین ایمان و اخلاق حسنه وجود دارد؟
رابطه دقیقى بین این دو موجود است; به این بیان که رذایل اخلاقى غالباً مولود ضعف توحید افعالى است. توحید افعالى که یکى از شاخه هاى توحید و از اساسى ترین مسائل در اسلام است، سبب حسن خلق مى شود. به عنوان مثال حرص از رذایل اخلاقى و دلیل آن ضعف توحید است چون فکر حریص این است که امروز جمع کند، شاید فردا نباشد ولى شخصى که به توحید افعالى معتقد است مى گوید:
«ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها»(2) و تمام امور به دست خداست و کسى که او را در شکم مادر فراموش نکرده باز هم فراموش نخواهد کرد و به همین جهت حریص نمى شود; و یا حسد که یکى از رذایل اخلاقى است از ضعف ایمان ناشى است چون مطابق آیه «أم یحسدون الناس على ما آتاهم الله من فضله»(3) خدا خواسته به او بدهد و حسد در واقع اعتراض به فعل خداست و مى خواهد با حسادت نعمت را از او سلب کند ولى اگر ایمان قوى باشد چنین نمى شود.
تکبّر هم یکى از بزرگترین رذایل است که شیطان را هم به هلاکت انداخت، در حالى که اگر ایمان قوى باشد و بداند که بزرگى فقط براى خداست و همه در برابر عظمت او کوچکند و ما قطره ایم و او دریاست دیگر تکبّر نخواهد نمود; منشأ بقیّه صفات رذیله همین ضعف ایمان است.
انسان بداخلاق انسان کم ظرفیّتى است و با کوچکترین ناراحتى اخم را در هم کشیده و با هر که روبرو مى شود ناراحتى خود را بر سر او خالى مى کند، ولى انسان با ایمان پر ظرفیت است، چون به دریاى لطف الهى متّصل است. مؤمن مثل کوه است که تند بادها او را حرکت نمى دهند و بر عکس کوهها مسیر تندبادها را عوض مى کنند و وقتى حوادث او را تغییر نمى دهد، خوش اخلاق است و
«حزنه فى قلبه و بشره فى وجهه».
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در مورد حسن خلق فرمود: بنى عبدالمطلّب اگر بخواهید با پول مردم را به خود جلب کنید، نمى توانید چون پول محدود است و خواسته هاى مردم نامحدود، ولى حسن خلق سرمایه نامحدود است و با آن مى توانید مردم را جلب کنید.


ازدواج فرزندان آدم و حوّا چگونه بوده است؟

ازدواج فرزندان آدم و حوّا چگونه بوده، آیا خواهر و برادر با هم ازدواج کرده اند یا ازدواج آنان به صورت دیگرى بوده است؟

پاسخ
در این باره در میان دانشمندان اسلامى دو نظر وجود دارد و هر کدام براى خود دلایلى از قرآن و روایات ذکر کرده اند. اینک ما هر دو نظر را بطور اجمال در این صفحات نقل مى کنیم:
1- در آن زمان هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و چون راهى براى بقاى نسل بشر غیر از این راه نبود، از این جهت ازدواج آنان با یکدیگر صورت گرفته است; ناگفته پیداست که دستگاه قانونگذارى از آن خداست «اِنِ الْحُکْمُ اِلاّ لِلَّهِ; حکم تنها از آن خداست.»(1) چه اشکال دارد که بطور موقّت براى گروهى از راه ضرورت این گونه ازدواج در آن زمان بلامانع و مباح باشد و براى دیگران عموماً تحریم ابدى شود؟
طرفداران این نظریّه از ظواهر قرآن با این آیه براى خود دلیل مى آورند: «
وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیراً وَ نِسااً; و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت».(2)
ظاهر این آیه مى گوید که نسل بشر فقط به وسیله این دو تن به وجود آمده است و اگر غیر از این دو در بقاى نسل او دخالت داشتند باید بفرماید «وبث منهما و من غیر هما» یعنى به وسیله این دو و غیر آنان... .
علاوه بر این، در روایتى که مرحوم طبرسى آن را در احتجاج از امام سجّاد(علیه السلام) نقل مى کند این مطلب تأیید شده است.
2- نظر دیگر این است: چون ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر ممکن نبوده - زیرا ازدواج با محارم یک عمل قبیح و زشت است - فرزندان آدم با دخترانى از نژاد نسل دیگر که در روى زمین بودند ازدواج کردند، بعداً که فرزندان آنها با هم پسر عمو شدند زناشویى میان خود آنان صورت پذیرفت و این نظر را نیز بعضى از روایات تأیید مى کند، زیرا نسل آدم، نخستین انسان روى زمین نبوده، بلکه پیش از او نیز انسانهایى در زمین زندگى مى کرده اند.
حاصل این که: ممکن است گفته شود که پسران آدم با بقایاى انسانهاى پیشین که قبل از خلقت آدم و حوّا در روى زمین زندگى مى کردند، ازدواج کرده اند و از گفتگوى خدا با فرشتگان درباره آفرینش آدم در روى زمین استفاده مى شود که قبل از آدم و حوّا انسانهایى در روى زمین زندگى مى کردند و این حقیقت از روایات نیز استفاده مى شود.