سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

سیب هلو یاس

بسم الله الرحمن الرحیم

استفتاء درباره حکم سیگار به صورت شعر

ضمن عرض سلام به محضر مبارک فاضل و دانشمند و فقیه و مجتهد زمان، حضرت آیة اللّه العظمى مکارم شیرازى، از جهت کسب آگاهى و اعلام نظر، سروده زیر تقدیم مى گردد.

از کرمانشاه غلامحسین توانا

 

آیت اللّه مکارم، اى فقیه نیک نام

اى همه عزّ و کمال و رفعت و جاه و مقام

اى سراپا علم و عرفان، زاهد عصر و زمان

وى همه نورت کلام و وى همه نغزت پیام!

مکتب اسلام دارد چون تو مردى سرفراز

فاضل و عادل به گیتى، حاذق فقه و کلام

متن «تفسیر نمونه» منحصر شد در جهان

آفرین بر ذوق و طبع و مرحبا بر آن مرام

هر پیامش بى نظیر و هر بیانش دلپذیر

متنِ شیرین و روانش دل برد از خاص و عام!

ضمن تقدیم ارادت زان سپس، عرض سلام

محضر آن پاک مرد گوهر فرخنده نام

آنچه اکنون گشته سنگین، حلّ این معضل بود

این گِره بگشاى و واکن باب رحمت روى عام

نیک دانى آنچه دارد بهر انسان ها ضرر

طبق فتواى فقیهان مصرفش باشد حرام

مصرف «سیگار» دارد بس ضررها را ز پى

گر ندارد آن زیانى، پس ضرر باشد کدام؟

این سموم بس کشنده روز و شب بیع و شرا

مى شود اینجا و آنجا با کمال اهتمام

فرض آنکه عایداتش باشد از انجم فزون

مى نیارزد آنچه دارد مرگ و بیمارى مدام!

مى نیارزد تا که انسان جان خود سازد فدا

عقل سالم کى پسندد این غُل و زنجیر و دام؟

این چنین چیزى که دارد پاى تا سر شور و شر

از چه حاضر گشته دولت بهر توزیعش مدام؟

سالیانه صدهزاران مرده اند از این طریق

این ستم، گر نیست نقمت، پس چه باید داد نام

چیست فتواى شما در محو این «امّ الفساد»؟

یا چه دستورى نماید منع آن را تا قیام؟

اى فقیه بافضیلت! رأى خود کن آشکار

هر که گردد روسیاه و یا که گردد شادکام!

طول عمرت خواهم از درگاه حَىِّ لایزال

در سلامت پایدار و در سعادت مستدام!

پاسخ استفتاء

جناب آقاى توانا

 

مى کنم با نام حق آغاز، اکنون این کلام

مى فرستم بر جنابت صد درود و صد سلام!

نامه ات خواندم که بد از هر نظر «فصل الکلام»

دلنشین و جامع و زیبا و جالب خوب و تام

از محبتها و ابراز ارادتهاى ناب

گشته ام ممنون و دارم از برایت یک پیام:

راست گفتى، مصرف «سیگار» دارد صد ضرر

بهر شیطان شد سلاح و بهر دیوان، هست دام!

شعله اى از نار دوزخ، آتشى از قهر ربّ

در فسادش شک نکن از مذهب خیرالانام!

آن که دل بندد به این «امّ الخبائث» در جهان

از حقیقت دور باشد، در طریقت هست خام!

گر بخواهى همچو «مِىْ» نامش بنه «امّ الفساد»

این به شکل «دود» باشد وان یکى «زهرى» به جام

گر بزرگى از بزرگان جایزش بشمرده است

بر بنى آدم خطا ممکن بُوَد از خاصّ و عام!

آنچه گفتم یک اشارت بود در این مسأله

عاقلان را یک اشارت هست کافى، والسّلام!

 

منظور از آسمان هاى هفتگانه چیست؟

 

سؤال:

در قرآن اشاره به آسمان هاى هفتگانه شده منظور چیست؟



پاسخ:

درباره «آسمان هاى هفتگانه» که در قرآن هم به آن اشاره شده دانشمند اسلامى و مفسّران چند تفسیر ذکر کرده اند:

1- منظور از عدد هفت در این جا تکثیر است; یعنى، آسمانهاى متعدّد; یعنى، کرات فراوانى آفریده است; و بسیار مى شود که در زبان عربى و فارسى یا زبان هاى دیگر، اعدادى را به عنوان تکثیر ذکر مى کنند; یعنى، عدد را مى گویند و منظور از آن خصوص مقدار معّینى نیست; بلکه مقصود از آن بیان زیادى یک موضوع است.

مثلا، بسیار مى شود که در فارسى مى گوییم پنجاه مرتبه این سخن را به تو گفتم; یا ده مرتبه از او مطالبه کردم; در حالى که نظر خاصّى روى عدد پنجاه و ده نیست، بلکه منظور این است که بسیار آن مطلب را گفته ایم یا از طرف خود مطالبه نموده ایم.

قرآن درباره کلمات خدا - معلومات خدا - چنین مى فرماید: «وَلَوْ اَنَّمَا فِى الاَرْضِ مِنْ شَجَرَة اَقْلام وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُر مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ; و اگر همه درختان روى زمین قلم شود و دریا براى آن مرکّب گردد و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مى شود ولى کلمات خدا پایان نمى گیرد».(1)

بدیهى است عدد هفت در این جا به منظور بیان کثرت و تعدّد است، والاّ مى دانیم اگر ده یا صد دریا هم به آن اضافه شود معلومات بى پایان خداوند را نمى توانند بنویسند.

زیرا اساساً خدا از هر جهت لایتناهى است. همچنین اعداد دیگرى مانند سبعین (هفتاد) یا مانند آن در قرآن یا سایر کلمات عرب و زبان هاى دیگر به منظور تکثیر به کار برده مى شود و چنین عدد خاصّى را نمى رساند، بلکه منظور اشاره به زیادى یک چیز است.

2- منظور از آسمان هاى هفتگانه، سیّاراتى بود که در موقع نزول قرآن براى مردم آن روز معلوم بوده، یا سیّاراتى است که اکنون با چشم عادى و غیر مسلّح براى عموم قابل رؤیت است.

3- منظور از آسمان هاى هفتگانه همان طبقات مختلف هوا و گازهاى گوناگونى است که زمین را احاطه کرده است.

4- امّا به عقیده بعضى از دانشمندان بزرگ، کواکب و ستارگان و کهکشان هایى که دیده مى شود همه جزء آسمان اوّلند و در ماوراى آن شش جهان بزرگ دیگر هست.

منظور قرآن از آسمان هاى هفتگانه مجموع عوالم هفتگانه اى است که در جهان هستى وجود دارد، گرچه علم و دانش امروز انسان فقط پرده از روى یکى از آنها برداشته ولى هیچ مانعى ندارد که در آینده در اثر تکمیل علم انسان عوالم ششگانه عظیم دیگرى در پشت این جهان محسوس امروز کشف گردد. طرفداران این عقیده به این آیه استشهاد نموده اند: «اِنَّا زَیَّنّا السَّمَاَ الدُّنْیَا بِزِینَة الْکَوَاکِبِ; ما آسمان نزدیک  [پایین] را با ستارگان آراستیم.»(2) از این آیه استفاده مى شود که ستارگان همه در آسمان اوّلند (باید توجّه داشت که کلمه «دنیا» در لغت عرب به معناى پایین و نزدیک است).

به هر حال، ذکر این نکته لازم به نظر مى رسد: از آیات و روایاتى که عدد آسمانها را هفت معرفى کرده به هیچ وجه تأیید نظریّه هیئت بطلمیوس که آسمانها را به صورت افلاکى مانند طبقات پوست پیاز معرّفى مى کرد، استفاده نمى شود (زیرا مطابق هیئت بطلمیوس عدد افلاک و آسمانها نُه مى باشد).

امّا راجع به زمین هاى هفتگانه که در قرآن بطور اشاره و در بعضى احادیث با صراحت ذکر شده نظریّاتى شبیه نظریّات بالا داده شده، از جمله این که عدد هفت به معناى تکثیر است و یا این که اشاره به طبقات مختلف زمین است، یا این که منظور از زمین هاى هفتگانه، سیّارات عطارد، زهره، زحل، زمین، مریخ، مشترى و ماه مى باشد; یعنى، همان کرات منظومه شمسى که براى ما قابل رؤیت است (البتّه کرات یا اقمار متعدّد دیگرى در منظومه شمسى هستند ولى آنها با چشم عادى قابل رؤیت نیستند); و بنابراین تفسیر، منظور از آسمان هاى هفتگانه، همان فضایى است که در بالاى هریک از این کرات هفتگانه قرار دارد.

به عبارت دیگر: خود این کرات هفتگانه، زمین محسوب مى شود و «جو» یا فضاى اطرافشان، آسمان آنهاست (باید توجّه داشت که «سما» در لغت عرب به معناى هر چیزى است که در طرف بالا قرار دارد).

این بود خلاصه تفسیرهاى مختلفى که دانشمندان و مفسّران ما درباره آسمانهاى هفتگانه و زمین هاى هفتگانه گفته اند، البتّه توضیح درباره قرائنى که هر یک از این نظریّات را تأیید مى کند، مخصوصاً تفسیر اخیر که از همه نزدیکتر به نظر مى رسد و ذکر شواهد آن نیازمند به شرح و بسط بیشترى است.

 

1. سوره لقمان، آیه 27.

2. الصّافّات، آیه 6.